این فرهنگ دربرگیرنده واژگانی است که به گونهای واژه «نامه» در آن به کار رفته است. هرگاه نویسنده یا سرایندهای از واژههای گوناگون که در آنها واژه «نامه» به کار رفته است، بهره گرفته باشد، همچون: آفاق نامه، روشنایی نامه، سعادت نامه، سفرنامه از ناصرخسرو؛ آنتنامه، پارسینامه، تفکیرنامه، تیمورنامه، حافظنامه، حکمتنامه، خلدنامه، رنجنامه، زلیخانامه و ... از گوته کوشیده شده که سامان آباتای پارسی پیشبینی گردد تا جوینده بهسادگی واژه دلخوانش را بیابد. در سراسر این کتاب هر واژهای که در آن «نامه» به چشم میخورد، خواه در درآمد باشد یا درون نوشتار، با واژههای دیگر آورده شده است. در پایان کتاب در بخش نمایهها، دو گونه نمایه یکی آباتایی و دیگر نام کسان آورده شده و با پیکانک به نامه وابسته به آن بازگشت داده شده است. همچنین شماری از واژههای دشوار کتاب برای راهگشاری در بخش «واژهنامه» یادآوری گردیده است.
مجموعه حاضر حاصل تلاش و بررسی سه سال مولف است و این تعداد (حدود دوازده هزار نام و نشان) اسامی و نام نشانی، از میان نیم میلیون نام و نام خانوادگی مردم ایران و همچنین اسامی اماکن شهری و روستائی انتخاب شده، که با مرور منابع و اسناد مختلف از بین آنها دست چین شده است.
بخش اعظم اصطلاحات ادبی مندرج در این فرهنگ حاصل چندسال کار تدریجی ولی وقتگیر و توانفرسا روی تطبیق اصطلاحات سنتی رشتههای بدیع، معانی ،بیان، عروض و قافیه و نیز تجوید و دستور فارسی و انگلیسی میباشد. معادلهای مربوط به هر اصطلاح در هر یک از رشتههای فوق با مراجعه متعدد و پیاپی به منابع ذیربط اعم از متن یا فرهنگ تخصصی به فارسی و انگلیسی و مقابله و مقایسه حتیالامکان دقیق تعاریف، معانی و مثالهای مربوط به آن اصطلاح به دست آمده است.
این فرهنگ دربرگیرنده واژگانی است که به گونهای واژه «نامه» در آن به کار رفته است. هرگاه نویسنده یا سرایندهای از واژههای گوناگون که در آنها واژه «نامه» به کار رفته است، بهره گرفته باشد، همچون: آفاق نامه، روشنایی نامه، سعادت نامه، سفرنامه از ناصرخسرو؛ آنتنامه، پارسینامه، تفکیرنامه، تیمورنامه، حافظنامه، حکمتنامه، خلدنامه، رنجنامه، زلیخانامه و ... از گوته کوشیده شده که سامان آباتای پارسی پیشبینی گردد تا جوینده بهسادگی واژه دلخوانش را بیابد. در سراسر این کتاب هر واژهای که در آن «نامه» به چشم میخورد، خواه در درآمد باشد یا درون نوشتار، با واژههای دیگر آورده شده است. در پایان کتاب در بخش نمایهها، دو گونه نمایه یکی آباتایی و دیگر نام کسان آورده شده و با پیکانک به نامه وابسته به آن بازگشت داده شده است. همچنین شماری از واژههای دشوار کتاب برای راهگشاری در بخش «واژهنامه» یادآوری گردیده است.
سالها پیش، هنگام دانش اندوزی در دانشگاه تهران، با خود میاندیشیدم که ما چه زمان میتوانیم مانند بیگانگان، فرهنگی داشته باشیم که گاه خواندن نوشتههای پارسی، بسادگی ریشههای واژگان زبان مادریمان را در آن بیابیم. چرا ما در این زمینهها کار نکردهایم؟ اگر هم کاری شده چندان روشمند و همه سویه نبوده است. گویا این آرزویی بود بس بزرگ و بسیار دست نیافتنی! سالیان دراز در پی بررسی و پژوهش و فراهم کردن چنین فرهنگی بودم. بارها برگهبرداری کردم و به نوشتهها و دفترکهای گوناگون روی آوردم. فرهنگ پاشنگ که براستی فرهنگی پارسی است و به نمودن و آشکاره کردن ریشهها هم میپردازد، در گونه خود بیهمتاست و خود نگارنده برای نشاندادن مشتی از خروار، برای کارش بخوبی و برسایی کوشیده است.