به مناسبت وفات سیدحسن تقی زاده یادنامه ای منتشر شده است با مقاله ای از جواد شیخ الاسلامی. عنوان مقاله عبارتست از: "تقی زاده ای که من می شناختم"، این یادنامه در سال 1349 منتشر شده است
از شرح حال شاعر بزرگ تبریز حکیم قطران به علت بعد زمان و نبودن مدارک کافی اطلاع صحیحی در دست نداریم. از طرفی تاریخ آذربایجان هم از اوائل شیوع اسلام تا قرن سوم و چهارم هجری به قدری تاریک است که به هیچ وجه از سلاطین و حکمدارانی که در آن دوره در این سرزمین فرمانروایی داشته اند خبر مضبوطی در دست نیست که بتوانیم با مراجعه به آن تواریخ کمکی به روشن کردن شرح حال این شاعر بنمائیم. قطران از قصیده سرایان درجه اول فارسی است و بیشتر طرز شعرای خراسان را بکار برده اشعار او در زمان دولتشاه معروف بوده است قصائدش متین است و در فنون لفظی تجنیس و ترصیع و ذوقافیتین بکار برده و قصاید مصنوعه در تمثیل همین فنون ساخته نیز در وصف وقایع و فصول و مناظر استادی نشان داده است و از رشته های حکمت نیز ؟آگاه بوده که غالب نویسندگان او را حکیم می نویسند و بعضی او را امام الشعرا و فخرالشعرا نوشته اند و اشعار او در زمان خود در شهرهای عراق و خراسان اشتهار داشته و او را باستادی شناخته و نظیر فرخی می دانسته اند...
فهرست شماره 19 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات هیجده شماره عرفان ایران، برده داری در اسلام از حاج نورعلی تابنده، حرم شاه ولی چگونه اداره می شده است از محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ ارتباط تشیع، تصوف و ایران نزد هانری کربن از شهرام پازوکی؛ بررسی مواردی از آداب صوفیه از نظر فقهی از علی آقانوری؛ معرفی و دیدگاه و آثار کربن در زمینه کیمیای دوره اسلامی از رضا کوهکن؛ هنر سجاده: محتوا و رمز از اما کلارک ترجمه سیدمصطفی شهرآیینی؛ فلسفه عرفانی در اسلام از سیدحسین نصر و ترجمه داوود آتشگاهی.
میرزا علی اصغرخان امین السلطان، فرزند دوم ابراهیمخان امینالسلطان، صدراعظم سه پادشاه قاجار، ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود. به ترتیب به القاب صاحبجمع، امینالسلطان، و اتابک اعظم ملقب بود.او در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ در جریان جنبش مشروطه ایران به دست عباسآقا تبریزی کشته شد.خانه امین السلطان (منزل پدری او) از جمله آثار تاریخی ایران و محل تصویربرداری دایی جان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) بوده است. ...در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۲۸۶، اتابک اعظم نامه تهدید آمیزی دریافت کرد که بایستی در طی ده روز آینده استعفا داده و از کشور خارج شود. اتابک نامه استعفا را به شاه تقدیم کرد ولی استعفایش پذیرفته نشد.روز شنبه ۸ شهریور ۱۲۸۶[۲۷] جلسه علنی مجلس به ریاست صنیعالدوله هنگام بعدازظهر تشکیل شد. اتابک و اعضای کابینه نیز در جلسه حضور یافتند. اتابک نخست میرزا محمود علاالملک را به سمت وزیر عدلیه و میرزا حسن خان مستوفی الممالک را به سمت وزیر جنگ معرفی نمود. آن گاه گزارش مفصلی از اوضاع و احوال کشور به اطلاع مجلس رسانید و پیام محمدعلی شاه را در باب اتمام قانون اساسی به نمایندگان ابلاغ کرد و افزود با کمک نمایندگان بزودی مشکلات برطرف خواهد شد و نظم و ترتیب در مملکت حکمفرما خواهد گردید. پس از نطق اتابک چند نفر از نمایندگان سخنان تملق آمیزی ایراد کردند. به خصوص عبدالله بهبهانی که تمجید فراوانی نمود. پس از ختم جلسه، اتابک و بهبهانی مدتی در یکی از اتاقهای مجلس به مذاکره نشستند و بقیه نمایندگان به کارهای خود مشغول شدند. ۲ ساعت از شب گذشته بود، که بهبهانی و اتابک از مجلس و صحن بهارستان خارج شدند و در حالی که گرم صحبت بودند، در مقابل مجلس ۳ گلوله به سوی اتابک شلیک شد. اتابک فرو غلتید و در دم جان سپرد. وی در نهایت در ایام نخستوزیری در دوره محمد علی شاه در صحن بهارستان با ضرب گلوله عباس صراف تبریزی به قتل رسید. قاتل که پس از سوء قصد فرار کرده بود، اندکی پایینتر از میدان بهارستان، در محله سرچشمه دستگیر شد، ولی در حین دستگیری با تپانچه خودکشی کرد. دربارهٔ قتل اتابک و اینکه این قتل را چه افراد و دستهای ترتیب دادهاند، آرای متفاوتی ابراز داشتهاند. برخی نقشه قتل او را به محمدعلی شاه نسبت میدهند یا دست کم او را بهطور محرمانه، حامی اجرای این نقشه میدانند. برخی قتل او را به سفارت انگلیس نسبت دادهاند، زیرا او به روسها تمایل داشت. قاتل اتابک؛ عباس آقا تبریزی، عضو انجمن آذربایجانیها بود و این امر مسلم است، که تقیزاده در این انجمن، نقش و تأثیر بسیار زیادی داشت، اما در موضوع قتل اتابک، او هیچگاه سخنی به میان نیاورد. در روز قتل اتابک، وزیرمختار انگلیس، قرارداد بین روسیه و انگلیس، مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ را، تسلیم وزارت خارجه کرده بود. جنازه اتابک در فضایی دور از وحشت، تشییع شد. جنازه را به قم انتقال دادند و آن را در آرامگاه اختصاصیاش در صحن حرم حضرت معصومه جنب ایوان آیینه خانه دفن کردند. هنوز چندی از مرگ اتابک نگذشته بود، که انجمنها به در و دیوار اعلامیهای چسباندند و مردم را دعوت نمودند، تا در مراسم هفت عباس آقا تبریزی شرکت کنند. روز ۱۵ شهریور شمار زیادی در تهران، در این دعوت عام، شرکت کردهاند. ابتدا بها الواعظین، سپس ملکالمتکلمین بر منبر نشستند و هر کدام سخنان تندی ایراد کردند. سخنان ملکالمتکلمین چنان تند بود، که بیم آن میرفت، که مردم به کاخ حمله و شاه را بکشند. در همان روز، به عباسآقا، لقب منجی ایران دادند