نمونه جمع آوری شده از مقالات تاریخی و جغرافیایی دستگیری داریوش در این احوال به اطلاع اسکندر رساندند که نبرزن که به سرداری هزار سوار با داریوش بود و بسوس والی باختر و برازانت والی رخج و سیستان داریوش را توقیف کردهاند. اسکندر به محض شنیدن این خبر بهترین سپاهیان خود را برداشته، بیآنکه منتظر سنوس گردد، حرکت کرد و دستور داد که آهسته باقی قشون را عقب او حرکت دهند. قصد بازداشتکنندگان داریوش این بود که اگر اسکندر در تعقیب آنها موفق شد، داریوش را تسلیم کرده در ازای آن مورد حمایت اسکندر قرار گیرند و در صورتیکه اسکندر موفق به یافتن آنها نشد، ممالک را بین خودشان تقسیم کنند و در حفظ آن ضامن یکدیگر شوند و بسوس بطور موقت بر آنها ریاست داشت. اسکندر با وجود خستگی سپاهش تمام شب حرکت کرده روز دیگر به قصبهای (احتمالاً سمنان) رسید که بسوس داریوش را در آنجا گرفته بود. ملن مترجم یونانی داریوش که به واسطه بیماری در اینجا مانده بود چون دید اسکندر بدو رسیده به او پناهنده شد و تمام گزارشها را برای وی بیان کرد. مرگ اسکندر پس از استراحتی که به قشون خود داد به تعقیب بسوس پرداخت. در این احوال بسوس و همدستانش داریوش را با خودشان می بردند و همینکه دیدند اسکندر در نزدیکی آنهاست ساتی برزن و برازانت زخم های مهلکی به او زده و او را در حال نزغ گذاشته با ششصد سوار فرار کردند. وقتی اسکندر به داریوش رسید، داریوش درگذشته بود. کنت کورث آوردهاست که وقتی اسکندر بر سر جنازه داریوش رسید به حال دلخراش این شاه مقتدر رقت آورد و بگریست. بعد ردای خود را کنده روی پیکر او انداخت و امر کرد که با احترامات زیاد داریوش را حرکت داده و به مقبره شاهان هخامنشی که در پارس بود ببرند و در آنجا در جوار قبور نیاکانش دفن کنند اما برخی از مورخان نوشتهاند که هنوز داریوش نفس میکشید و آخرین حرف او این بود که اسکندر قاتل را مجازات کند. ظن قوی وجود دارد که مرگ داریوش در نزدیکی دامغان امروزی بودهاست. یوستین گوید مقدر بود که داریوش در خاک قومی کشته شود که تجدید حیات را برای آن قوم به ارمغان آورد و مقصود دولت بزرگ پارت است که بعدها تأسیس شد و به اشکانیان معروف گردید....
مطالبی که در این دفتر جمع آوری شده است مقالات و نقدهایی است که در طی دوازده سال گذشته به مرور نوشته و در مجله های مختلف، به خصوص در نشر دانش چاپ شده است. سه مقاله و نقد قبل از انقلاب و مابقی بعد از انقلاب نوشته شده است، بعضی مقاله است، بعضی مطالبی است که به مناسبتهایی به عنوان سرمقاله نوشته و در نشر دانش چاپ شده است بعضی دیگر نقدهایی است که بر کتابهای فارسی و انگلیسی نوشته ام. همه مقالات و نقدها تالیفی است به استثنای یک مقاله که از انگلیسی نوشته ام. همه مقالات و نقدها تالیفی است به استثنای یک مقاله که از انگلیسی ترجمه کرده ام و آن مقاله "نزاع دیوانگان با خدا" نوشته هلموت ریتر است. (تاریخ و محل اولین چاپ مقالات و نقدها در انتهای هر مقاله ذکر شده است)
جلد هشتم از نامواره دکتر محمود افشار دربرگیرنده بیست و پنج مقاله است که توسط دکتر محمود افشار گردآوری و به کوشش کریم اصفهانیان در سال 1373 منتشر شده است.
در تهیه و تنظیم این تالیف چهار اصل مورد توجه بوده است: نخست: انتخاب شاعران بزرگ زبان پارسی به طور عموم. دوم: شاعرانی که اشعار آنان در ادبیات پارسی بسیار مشهور است. سوم: شاعرانی که اشعار آنان در 6 مجلد نگین سخن آمده است. چهارم: عموم شاعران معاصر، اعم از کهن سرا و نوپرداز که اشعار آنان در تذکره های عمومی معاصر، و یا به صورت مجموعه شعر، و یا در روزنامه ها و مجله های تهران چاپ و منتشر شده است.
همانطور که در این کتاب خواهید خواند علاقه مندی و یا بالعکس بی علاقگی یک وزیر به هر امری در زمان تصدی وی چه بصورت آشکار و چه بصورت پنهانی در گسترش و شکوفائی و یا انحطاط و نابودی آن مقصود و هدف تأثیری مهم و شگرف داشته است. به همین علت خدمات ارزنده ی وزیران ایرانی به تمدن و فرهنگ ایران در سخت ترین و بحرانی ترین مواقع سیاسی و فکری در دوران بعد از اسلام به ویژه در دوره عباسیان، سامانیان، غزنویان، به شرحی که در این کتاب خواهید خواند بسیار حائز اهمیت است. از طرفی در طول تاریخ ایران وزیران نیز بوده اند که در زمان صدارت خود که می بایستی در اندیشه تعالی ملک و ملت باشند فقط به فکر سود خویش و رفاه بستگاه و اطرافیان خاص خود بوده و سرانجام به سخت ترین وضع کشته شده و یا با خواری و زاری مرده و در ردیف خائنین به ملک و ملت قرار گرفته اند.