تاریخ در ایران کتابی است در شرح احوال و معرفی آثار مورخان و جغرافی دانان ایران که توسط غلامحسین صدری افشار تالیف شده است. مطالب این کتاب به دو قسمت تقسیم شده: 1. مورخان و جغرافی دانان ایران از ظهور اسلام تا پایان قرن هفتم هجری. 2. مورخان و جغرافی دانان ایران از آغاز قرن هشتم تا آغاز قرن چهاردهم هجری
مجموعه حاضر (مکتب پروانه) بخش کوچکی از اشعار مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری) است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان در سال 1374 انتشار یافت.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
غلامحسین صدریافشار مردی خودساخته و خودآموخته بود. او به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بود و با زبان فرانسه آشنایی داشت. صدریافشار زبان لاتین را در حین ترجمهی کتاب تاریخ علم به صورت خودآموز آموخت. او که به گفتهی اهل نظر جزو آخرین نسل فرهنگنویسان آذربایجان و پیرو قطران تبریزی (نویسندهای که در قرن پنجم هجری زندگی میکرد) بود، فرهنگنویسی را نزد پرویز شهریاری از سال 1345 در بنیاد فرهنگ ایران با فیشنویسی کتاب مخزنالادویه آغاز کرد و تا پایان عمر این حرفه را به صورت تخصصی ادامه داد. صدریافشار که کتابداری در کتابخانه، تدریس در دبستانها و دبیرستانهای اطراف تبریز، نوشتن و ترجمه کردن برای مطبوعات، ویراستاری، مدیریت فصلنامهی آشنایی با دانش، همکاری با مجلهی سخن علمی و ادارهی انتشارات وزارت علوم را در توشه داشت، در واژهنامهنویسی نیز مهارت زیادی به دست آورد. او در عین حال که به گذشته و سنت فرهنگنویسی کشور توجه داشت، نوآوریهایی در این زمینه انجام داد که با استقبال کارشناسان و متخصصان روبهرو شد. یکی از آثار قابلتوجه او که تحسین همگان را برانگیخت، واژهنامهی فنی انگلیسی ـ فارسی همراه با همکاران سالیانش ـ نسترن حکمی و نسرین حکمی ـ بود. آنها پس از مدتها تلاش، مطالعهی صدها منبع مختلف، کتاب، مجلهی تخصصی، روزنامه و گفتوگو با مهندسان، تکنسینها، نقاشان، کارشناسان نهادهای گوناگون دولتی و خصوصی، مجسمهسازان و گرافیستها، واژهها، اصطلاحات، کنایهها، استعارهها و مثلهای متداول و پرکاربرد را انتخاب و جمعآوری و در این اثر منتشر کردند.
این کتاب نخستین فرهنگ زبانزدهای فارسی است. زبانزد به آن جمله یا عبارتی گفته میشود که در جریان گفتگو به صورت قالبی از سوی همه به کار میرود و بیانکننده موقعیت ویژه است. از این قبیل است عبارتهای سلام و احوالپرسی، تشکر، دعا، نفرین، اعتراض یا متلک و پاسخ آنها. آگاهی از زبانزدها در حقیقت بخشی از آداب معاشرت و اخلاق اجتماعی است و در ارتباطات اجتماعی به خواننده کمک میکند. کار مؤلف در این کتاب بر اساس زبانزدهای گفتاری رایج در تهران بوده است؛ یعنی زبانزدها را به زبان گفتار تهرانی ضبط، با حروف آوایی ترانویسی کرده و سپس به زبان نوشتاری شرح داده است. این شرح اغلب شامل کاربرد زبانزد، شرح معنی آن و بیشتر با شاهدی همراه است.