مجموعه گفت و شنودهایی که با نام "در مکتب استاد" تقدیم خواننده می شود، در دو بخش مستقلی که مستخرج از تقریرات حضوری سید محمد حسین شهریار می باشد. تنظیم یافته است. در بخش نخست علاوه بر آخرین نظرات استاد در زمینه های مختلف شعری ابهامات و تشبیهات و لغات دشوار "حیدر بابایه سلام" و "سهندیه" و دیگر اشعار ترکی مورد بررسی قرار گرفته و دو غزل فارسی از غزلیات عرفانی با افاضت ایشان تفسیر شده است. بخش دوم اختصاص به شرح برخی از ابیات حافظ دارد که قبلا به شکل جداگانه ای چاپ و منتشر شده بود.
یکی از بهترین روشهایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوستداشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل مینشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آنها سبک و طبع متفاوتی داشتهاند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او میزیستهاند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبهها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا میکند. در این اثر گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافتها و برداشتهای شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خردهها در باب شعر خود پاسخ میگوید و طی آن, به این موضوعات اشاره میکند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژهها, ارزش تشکل واژهها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطرهگویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی میسرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافتهای شاعرانه ـ به دست میدهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب مینویسد: «بیشترینه نوشتههایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بیبهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزارهها گاه ساده است و گاه پیرایهمند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفتهام. این حقیقت را هم هیچگاه فراموش نکردهام که هر هنرمند، در آنچه میآفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از اینروست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفریندهاش هم توجه داشتهام.... ...آتشی هیچگاه با تهران، با آدابورسوم ساختگیش، با خندهها و تعارفهای مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بیبوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یکباره بدگمانی و بیزاری به گونهی حیلهگری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره مینمایاند. گویا انگیزهی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سالهای جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمیشود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ مینموده است. باز هم یادآور میشوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی میداند. اگر در شعرش به دنبال نشانههایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش میکند و به نفی و انکار میکوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموسترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هموطنم، جهانم و کل کرهی ارض بستگی دارد میاندیشم و آتشی به چیزی فراتر از اینها که از حیطهی تصور من بیرون است. داستان رایجترین و بزرگترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح میشود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش میرود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژهی دیگر طرح کلی داستان را میریزد و دنبالهاش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بیآزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، اینگونه باید باشد، نه آنکه باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بیاعتنا هستم، این شعر را پیش رویش میگذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بینوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال میکند و خیانتی که «خویش» بر ما روا میدارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بیگمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسهی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب میگراید، اما آنجا که به ایجاز میپیوندد محشر میکند: خانهات سرد است؟ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم. ستارهی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.
«سالهای آتش و برف» برگزیدهای است از مقالههای«آیدین آغداشلو» در فاصله سالهای 1370تا .1377این مطالب در دو بخش با عنوان «گفتارها» و «گفت و گوها» به طبع رسیده که موضوع عمده آنها درباره ادبیات و هنر کلاسیک ایران است .عنوان برخی مطالب کتاب بدین قرار است «تاملی در هویت فرهنگی ما»، «درباره شاهنامه شاه طهماسبی»، « حق آقای ابراهیم گلستان» و «از سهو تا جعل :نگاهی به چند نمونه جعلی در میان آثار هنری قدیم ایرانی» . نویسنده در بخشی از کتاب تصریح میکند: «هر فرهنگ زندهای از گذشتهاش به سود امروزش قوت میگیرد و حاصل جمع امروزش، زمینه شکل فردایش میشود .ساختار امروزش هم حاصل جمع استعداد «جذب و طرد» و «خلاقیت» آن است .به همین خاطر است که نمیتواند تنها به گذشتهاش تکیه کند .اگر فرهنگی آن «استعداد» را از دست داده باشد، پس در حال فترت و فرود است .فرهنگ مغلوب به خاطر از دست دادن استعداد «انتخاب اصلح» و «خلاقیت در ترکیب تازه» است که عقب میماند . فرهنگهای بستهای که به قصد حراست ارزشهایشان در را به روی غیر میبندند از حرکت و نوزایی باز میمانند ;نظیر تمدن یهودیان در فاصله میان سقوط اورشلیم به دست رومیان تا پراکندگیشان در شرق و غرب .یا پارسیان در هند .یا چینیهای دوران مینگ» . این جلد از مجموعه گفتارهای آیدین آغداشلو 26 گفتار و گفتگو در موضوعهای مختلف و پراکندهای از سینما و تئاتر و باستانشناسی و … را دربر میگیرند. آغداشلو در سالهای پس از ترک تحصیل در دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مشغول به نویسندگی، نقاشی، گرافیک، تعلیم و تدریس و …. شد. حاصل کار نویسندگی او به صورت هشت جلد کتاب مجموعه مقالات و گفتوگوها درآمده که بیش از ششصد مقاله و نوشته در زمینههای گوناگون فرهنگی و هنری را دربر میگیرد. مقالهها و مصاحبههای این مجموعه موضوعات مختلف و ظاهراً پراکندهای را دربر میگیرند؛ از سینما و تئاتر و باستانشناسی و هنرهای ایرانی و اسلامی و نقاشی تا خوشنویسی و گرافیک و شعر، اما در باطن مشغلۀ اصلی آیدین آغداشلو همیشه بازشناسی فرهنگ و هنر گذشته و معاصر ایران و جهان بوده است. در این کتاب مقالهها و گفتوگوهای سالهای 1371 ـ 1378 آورده شده است. گفتارهای این مجلد بیشتر حوزههای سینما و تئاتر و نمایش را شامل میشوند. در یکی از گفتارها که اشارهای دارد به خرید یک ورق مصور شاهنامۀ شاه طهماسبی که توسط نویسنده و زندهیاد ایرج افشار از لندن صورت گرفته، نویسنده دربارۀ این نسخه مینویسد: «با اطمینان خاطر میتوانم بگویم که شاهنامۀ شاه طهماسبی، گوهر یگانۀ تاریخ نقاشی ایران است. تا جایی که میشناسم، هیچ نسخۀ مصوری در طول تاریخ کتابسازی ایران، مزین به 258 نقاشی در قطع بزرگ نبوده است و جماعتی چنین متعدد و متنوع از استادان بزرگ رشتههای گوناگون این فن، بر روی یک کتاب کار نکردهاند: از خوشنویس و نقاش و کاغذساز و جدولکش و تذهیبگر و حلکنندۀ طلا تا شیرازهبند و صحاف و افشانگر و تشعیرساز تا دهها استاد دیگر و حاصلی چنین پروپیمان و مفصل و شگفتانگیز کمتر عرضه شده است». (ص 62) فهرست مطالب کتاب: کتاب یکم: گفتارها یک: دیباچۀ مجموعه نقاشیها؛ تأملی در هویت فرهنگی ما؛ کجا ایستادهایم؟؛ گزارشی و اشارهای برای آن طرفیها؛ مقالههایی که باید مینوشتم و ننوشتم؛ نامهای برای پسرم؛ دربارۀ شاهنامۀ شاه طهماسبی؛ از سهو تا جعل؛ به رفتار آرام رودخانهای میماند که به سوی ابدیت جاری است. دو: سینماهای من؛ فیلمهای عمر من؛ چهار یادداشت؛ آلتمن آویخته میان تغزل و افشاگری. سه: به همان یک دانه بادام تلخ میساختم، اگر میماند؛ زنده است و نمرده است؛ با بغضی در گلو؛ در حق آقای ابراهیم گلستان؛ چهرۀ انسان و رنج او. کتاب دوم: گفتوگوها گفتگو با آیدین آغداشلو؛ با بیگانگی پیر میشویم؛ دربارۀ سینما، مدرنیسم و فیلمسازان ایرانی؛ مفهوم سینمای ملی و راههای دستیابی به آن؛ موضوع را اینجوی هم میشود نگاه کرد؛ دربارۀ نقاشی این سالهای ما؛ مصاحبه با روزنامۀ ایران؛ مصاحبه با فصلنامۀ هنر.