در مورد این گزیده با توجه به این شعر که "شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت" است و انتخاب غزلهایی که بین غزلها کاری بس دشوار می نمود، با توجه به روایی بعضی از غزلها در اذهان و با عنایت به کلیدی بودن بعضی از این غزلها این صد و ده غزل انتخاب و شرح شد، به طوری که اگر کسی این صد و ده غزل را با دقت با شرح آنها بخواند تا حدودی می تواند تمامی غزلهای حافظ را بفهمد و شرح کند. در اول، وزن هر غزل و بحری که در آن سروده شده، ذکر شده و احیانا در مورد ارزش موسیقایی این وزن نیز بحث شده است. با توجه به مآخذ موجود و دیوان شاعران پیش از حافظ، تا حد امکان شاعرانی که در ان وزن و قافیه غزل یا غزلهایی داشته اند ذکر و مطلع غزلها اورده شده است. در صورتی که شاعری پیش از حافظ یا بعد از او، مضمون بیت او را آورده است، شعر و شاعر آن شعر ذکر شده است. لغات و ترکیبات و کنایه ها و استعارات بر اساس معتبرترین بیت او را آورده است، شعر و شاعر آن شعر ذکر شده است. لغات و ترکیبات و کنایه ها و استعارات بر اساس معتبرترین فرهنگها معنی شده و احیانا معنی خاصی که حافظ از انها اراده کرده است بیان شده است. مفهوم عرفانی لغت، یا بیت، تا آنجایی که به افراط و تفریط کشیده نشود، ذکر شده است. تلاش شده که شعر حافظ با شعر حافظ معنی شود مضمونی را که حافظ در ابیات دیگر آورده است، در کنار بیت مورد نظر ذکر شود تا خواننده توسّع و گستردگی آن و مفهوم و مضمون را در شعر حافظ دریابد
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است با نام روح روان یا مطلوب پیر و جوان قسمتی از دیوان رضا نوری است که مشتمل بر قطعات علمی و ادبی و متضمن نصایح و اندرزهای مفید با ترجمه لغات مشکله و تعلیقات و حواشی که در سال 1332 و توسط شرکت سهامی طبع کتاب منتشر شده است.
فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...
فرهنگ نوادر و لغات و ترکیبات آثار عطار نیشابوری، اثر رضا اشرفزاده، پژوهشی است در شرح لغات و امثال و حکم و تعبیرات و مآخذ قصص و حکایات عطار نیشابوری. در مقدمه، ضمن اشاره به انگیزه نگارش کتاب، به بیان برخی از ویژگیهای آن، پرداخته شده است. بدون شک آثار عطار، از مهمترین آثار صوفیانه قرن ششم و هفتم هجری است، اما آنچه در این آثار شایسته دقت نظر و توجه بسیار است، زبان شعری این شاعر وارسته و عارف است. نویسنده، معتقد است: زبان عطار، همان زبان سنایی است، جز اینکه زبان عطار در مثنویهایش، زبان همهفهمی است؛ زبانی است که میتوان گفت، صوفیان آن دوره - که سواد چندانی هم نداشتند - و مردم عادی، آن را کاملا میفهمیدند. این زبان از یک جهت زبانی ساده و عامیانه است، ولی زیبایی این زبان در همین عامیانه بودن و ساده بودنش است. همین زبان است که بهوسیله صوفیه و همانندان عطار، سد مقاومی در مقابل گسترش زبان عربی در قرن ششم و هفتم شد. بهوسیله سرودههای این بزرگواران بود که مردم عادی و کمسواد، آنچه را میبایست بفهمند، میفهمیدند و حتی راه خویش را میجستند. با حکایات ساده و زبان سادهتر کسانی چون سنایی و عطار و مولوی بود که یک رشته ادبیات - خصوصا نظم - به وجود آمد که امروزه به نام «شعر صوفیانه» مشهور است که خود شعبهای عظیم از آثار ادبی فارسی است. به باور نویسنده، به هر مقدار که زبان مثنویهای عطار ساده است، زبان عزلیات و رباعیات او، فاخر و استوار و متین و محکم است. عطار در غزلیات و رباعیات، شاعری است عارف و در مثنویها، عارفی است شاعر و در هر دو صورت، این زبان آکنده است از لغات زیبای فارسی و ترکیبات بدیع دلنشین که بعضی از آنها، مخصوص به خود عطار است و بس. به اعتقاد وی، این زبان وقتی پرمایهتر و رساتر میشود که از یک طرف، با استعارات و کنایات لطیف میآمیزد و از طرف دیگر، از معانی بلند قرآنی و غنای گفتار رسول خدا(ص) و اولیای دین و بزرگان شریعت و طریقت و تعبیرات زیبای عامیانه مایه میگیرد و ایهامی که لازمه آثار عرفانی است، بدان عمق میبخشد. در اینجاست که زبان عطار، تبدیل به تازیانه اهل سلوک میشود و گرمروان طریقت را شتابان به پیش میراند. به باور او، زبان عطار در هر صورت، زبان خراسانی و شعرای خراسان است، با تمام خصوصیات آن؛ بنابراین بعید نمینماید اگر به کلماتی چون انمودار، اشنوده، ایدر، اومید، جوامرد و جوامردی، چرشت، بل= بهل، دوتاه، رستخیز، بشولیدن، بیوسیدن، سکیزیدن، اشناب، شیناب و... و ترکیباتی زیبا چون آباندیش، آبباز، آبخواه، آبخیز، آویزکینی، آویزگاه و آه آتشپاش و... و کنایاتی چون دندان نمودن، دست در فریاد داشتن، جامه در چنگ گرفتن، بر نقره افتادن، از دست به دسته افتادن و... برخورد میکنیم که حکایت از غنای زبان شعری عطار میکند. حال این زبان فنی و زیبا و ساده، وقتی که آتش عرفان و عشق الهی، به آن گرمی و حرارت میبخشد، چنان آتشی در روح بهپا میکند که کمترین شعلهاش، تمام خودیها و خودبینیها و خودمحوریها را میسوزاند و دنیا را بر دل سرد میکند...
کتاب گرانسنگ «ترجمه تفسیر طبری» ترجمهای است از تفسیر کبیر محمد بن جریر طبری که در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی (350 ـ 360) به وسیله هفت تن از دانشمندان قرن چهارم ترجمه شده و از کهنترین تفسیرهای قرآنی به زبان فارسی است. این کتاب دربرگیرنده لغات و تعبیرات بسیار زیبا و کهن پارسی است که با دقت بسیار در برابر کلمات وحی الهی گذاشته شده و از جهات گوناگون از جمله زبانشناسی، فقهاللغه فارسی، زبان و ادبیات فارسی، ترجمه قرآن، تاریخ تحول لغات و ... حائز اهمیت است. این کتاب شامل دو بخش است؛ بخش اول فرهنگ لغات قرآنی به فارسی است که از روی متن پارسی کتاب «ترجمه تفسیر طبری» برگزیده و در برابر کلمه قرآنی گذاشته شده است و بخش دوم فرهنگ فارسی به لغت قرآنی است که نخست کلمه با ترکیب فارسی ذکر شده و در مقابل آن کلمه قرآنی آورده شده است که کار یافتن مفاهیم قرآنی را برای محققان و پژوهشگران آسان نموده است.