کتاب گنجینه عطار حاوی علم جفر و اعداد کتاب گنجینه عطار یکی از کتابهایی است که حاوی اطلاعاتی در زمینه علم اعداد و جفر می باشد. از بدو آفرینش کلک و قلم را همیاری قدیم باشد و از ان زمانیکه انگشت انسان با قلم اشنا گردیده، اندیشه وی ره بسوی تعالی وارتقاء گشوده است. و آن کسیکه با قلم سروکار دارد وبا این وسیله آفرینشگر لوحی زرین را به ودیعه میگذارد، هرکه باشد واز هر کجا باشد، ستود نیست. بدیهیست که استاد محمد علی عطار، خطاط معروف هراتی، یکی ازان کسانیست که کلکش شهکار میآفریند و فریاد گلوگیر قلم نایی را بر چهره سپید کاغذ، بگونه تابلوهای همیشه هنر، ماندگار گذاشته است، تا آنهاییکه گوش شنوا دارند،ازین نوع هنر مقدس و از داشتن عشق با این نوع قلم بشنوند،که استاد عطار چه صمیمانه وچه با جانفشانی تمام عمر گرانمایه خودرا در پای آن گذاشت وافتخاری همیشگی را گمایی نمود.

منابع مشابه بیشتر ...

653d306582a96.jpg

سیمرغ و سی مرغ

علینقی منزوی

درمورد عطار نيشابوری تاريخ دوران و نوشته های او سهروردی و ابن سينا خلاصه منطق الطير عطار منطق الطير عطار داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمايی هد هد به كوه قاف برای رسيدن به آستان سيمرغ است. هر مرغ به عنوان نماد دسته خاصی از انسان ها تصوير می شود. سختي های راه باعث می شود مرغان يكی يكی از ادامه راه منصرف شوند... خداشناسی در كتب مقدس قديم پيش از آميزش ملل هندی و آرامی به دو شكل متمايز ديده می شود الف- خدا در كتب آرامی به ويژه تورات، يك شخص است جدا از جهان كه جهان را از عدم به وجود آورده است. ب- خدا در كتب هندی، به ويژه ودا روح جهان و خود آنست كه در اصطلاح اسلامی پس از سهروردی توحيد اشراقی و تنزيهی ناميده می شود.

64d112a07dba5.jpg

فرهنگ نوادر لغات و ترکیبات و تعبیرات آثار عطار نیشابوری

رضا اشرف زاده

فرهنگ نوادر و لغات و ترکیبات آثار عطار نیشابوری، اثر رضا اشرف‌زاده، پژوهشی است در شرح لغات و امثال و حکم و تعبیرات و مآخذ قصص و حکایات عطار نیشابوری. در مقدمه، ضمن اشاره به انگیزه نگارش کتاب، به بیان برخی از ویژگی‌های آن، پرداخته شده است. بدون شک آثار عطار، از مهم‌ترین آثار صوفیانه قرن ششم و هفتم هجری است، اما آنچه در این آثار شایسته دقت نظر و توجه بسیار است، زبان شعری این شاعر وارسته و عارف است. نویسنده، معتقد است: زبان عطار، همان زبان سنایی است، جز اینکه زبان عطار در مثنوی‌هایش، زبان همه‌فهمی است؛ زبانی است که می‌توان گفت، صوفیان آن دوره - ‌که سواد چندانی هم نداشتند - ‌و مردم عادی، آن را کاملا می‌فهمیدند. این زبان از یک جهت زبانی ساده و عامیانه است، ولی زیبایی این زبان در همین عامیانه بودن و ساده بودنش است. همین زبان است که به‌وسیله صوفیه و همانندان عطار، سد مقاومی در مقابل گسترش زبان عربی در قرن ششم و هفتم شد. به‌وسیله سروده‌های این بزرگواران بود که مردم عادی و کم‌سواد، آنچه را می‌بایست بفهمند، می‌فهمیدند و حتی راه خویش را می‌جستند. با حکایات ساده و زبان ساده‌تر کسانی چون سنایی و عطار و مولوی بود که یک رشته ادبیات - ‌خصوصا نظم - ‌به وجود آمد که امروزه به نام «شعر صوفیانه» مشهور است که خود شعبه‌ای عظیم از آثار ادبی فارسی است. به باور نویسنده، به هر مقدار که زبان مثنوی‌های عطار ساده است، زبان عزلیات و رباعیات او، فاخر و استوار و متین و محکم است. عطار در غزلیات و رباعیات، شاعری است عارف و در مثنوی‌ها، عارفی است شاعر و در هر دو صورت، این زبان آکنده است از لغات زیبای فارسی و ترکیبات بدیع دلنشین که بعضی از آنها، مخصوص به خود عطار است و بس. به اعتقاد وی، این زبان وقتی پرمایه‌تر و رساتر می‌شود که از یک طرف، با استعارات و کنایات لطیف می‌آمیزد و از طرف دیگر، از معانی بلند قرآنی و غنای گفتار رسول خدا(ص) و اولیای دین و بزرگان شریعت و طریقت و تعبیرات زیبای عامیانه مایه می‌گیرد و ایهامی که لازمه آثار عرفانی است، بدان عمق می‌بخشد. در اینجاست که زبان عطار، تبدیل به تازیانه اهل سلوک می‌شود و گرم‌روان طریقت را شتابان به پیش می‌راند. به باور او، زبان عطار در هر صورت، زبان خراسانی و شعرای خراسان است، با تمام خصوصیات آن؛ بنابراین بعید نمی‌نماید اگر به کلماتی چون انمودار، اشنوده، ایدر، اومید، جوامرد و جوامردی، چرشت، بل= بهل، دوتاه، رستخیز، بشولیدن، بیوسیدن، سکیزیدن، اشناب، شیناب و... و ترکیباتی زیبا چون آب‌اندیش، آب‌باز، آب‌خواه، آب‌خیز، آویزکینی، آویزگاه و آه آتش‌پاش و... و کنایاتی چون دندان نمودن، دست در فریاد داشتن، جامه در چنگ گرفتن، بر نقره افتادن، از دست به دسته افتادن و... برخورد می‌کنیم که حکایت از غنای زبان شعری عطار می‌کند. حال این زبان فنی و زیبا و ساده، وقتی که آتش عرفان و عشق الهی، به آن گرمی و حرارت می‌بخشد، چنان آتشی در روح به‌پا می‌کند که کمترین شعله‌اش، تمام خودی‌ها و خودبینی‌ها و خودمحوری‌ها را می‌سوزاند و دنیا را بر دل سرد می‌کند...