در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا در تولید غلات مقام نخست را به دست آورد، بی آنکه آمریکاییان بخواهند برای احراز این مقام کوشش و تلاش خاصی کرده باشند. وزارت کشاورزی و «سازمان مواد غذایی زمان جنگ۲»، که بازرگانی غلات و سهمیه بندی تولید داخلی و توزیع مواد غذایی و غلات را در مدت جنگ زیر کنترل خود داشتند، نیازهای به غلات را در دوران پس از جنگ، بسیار کم برآورد کرده بودند. مسوولان با به خاطر آوردن تولید اضافی پس از جنگ جهانی اول، سیاست دیگری به کار بستند.در آخرین سال های جنگ اول، حکومت آمریکا عملیات «گازاهول۳» را آغاز کردند. هدف این عملیات عبارت بود از به کار بردن غلات به عنوان سوخت در لوکوموتیوها، همچنین دولت تقریبا همه ذخایر گندم خود را به دامداران فروخت. اما جنگ ۱۹۴۵ ۱۹۳۹، تقریبا همه کشاورزی اروپا و آسیا را نابود ساخته بود. زمین های کشاورزی فرانسه، ایتالیا و آلمان خیلی بیشتر از جنگ اول آسیب دیده بودند و در شهرهایی که بر اثر بمباران های پیاپی ویران شده بودند، هزاران نفر گرسنه برای یافتن یک لقمه نان دست نیاز به سوی سربازان دراز می کردند. برای مقابله با این وضع بسیار دشوار، به هوشیاری و کاردانی فوق العاده ای نیاز بود. دولت آمریکا، مقادیری پول و اعتبار در اختیار دولت های اروپایی قرار داد تا آنان بتوانند غذای موردنیاز مردم گرسنه خود را فراهم آورند. ولی تنها این وسیله کافی نبود، بلکه لازم بود آمریکا غلات لازم را برای پاسخ گفتن به این نیازها در روستاهای خود تولید کند. برای به انجام رساندن این منظور، دولت مامورانی به روستاها فرستاد تا میزان تولید را از راه دادن جایزه به روستاییان بالا برد. سرانجام، ایالات متحده توانست با مشکل مقابله کند: در سال های میان ۱۹۴۹ ۱۹۴۵، نیمی از مبادلات جهانی گندم به وسیله این کشور انجام گرفت. کشتی های مملو از غلات، به نام سازمان ملل متحد یا برنامه مارشال، مرتبا به سوی اروپا و آسیا در حرکت بودند و زندگی را برای صدها میلیون نفر مردم چین و ژاپن و آلمان و اوکراین و مجارستان و کره و فیلیپین و غیره قابل تحمل تر ساختند و از بروز قحطی در شهرها و روستاها جلوگیری کردند. تولید مواد غذایی در آمریکا، هم بر قدرت سیاسی این کشور افزود و هم باعث شد در اروپای غربی بی ثباتی اقتصادی پدید نیاید و نفوذ شوروی متوقف گردد. آیا در آن هنگام، از نظر آمریکا پیشرفت کمونیسم، خطری بسیار جدی بود؟ این پرسشی است که مورخان هنوز درباره آن گفت و گو می کنند و به آن پاسخ قطعی نداده اند. ولی در این امر شکی نیست که مواد غذایی آمریکا موجب گردید که غرب با مشکل اروپای شرقی روبه رو نگردد...

منابع مشابه بیشتر ...

63b2f534d19d1.jpg

قهرمان در تاریخ

سیدنی هوک

سيدني هوك استاد علم سياست دانشگاه نيويورك، كه نظرية قهرمان در تاريخ را در كتابي با همين عنوان بيان كرده است، اين سوال را مطرح مي كند كه خط سير اساسي عمل تاريخي و تكامل اجتماعي گريز ناپذير است يا نه؟ وي در پاسخ مي گويد اگر گريز ناپذير باشد پس رهبري موجود در تعين نمونه هاي اصلي تاريخ امروز و فردا عامل يكسره فرعي است و نقش اصلي و اساسي بازي نمي كند ؛ و اگر گريز ناپذير نباشد بلافاصله اين پرسش پيش مي آيد: صفت يك رهبري مفروض تا چه حد عملاً … اخلاقاً مسؤل موقعيت تاريخي ما و آينده مان است؟ وي در پايان انكار گريز ناپذيري خط اساسي عمل تاريخي بودن را لزوماً به اين معني نمي داند كه آنچه خواهد شد همواره به صفت رهبري بستگي داشته باشد. سيدني هوك بيشتر مردم را نيازمند قهرمان سازي و پرستش قهرمان مي داند و ريشة آن را در نياز به امنيت رواني، در جبران شكستهاي شخصي و جستن پناه و فرار از مسؤليت مي داند. امروز بيش از هر زمان ديگر، ايمان به قهرمان يك محصول ساختگي است كه ميكروفونها را كنترل مي كند و مي تواند، يكشبه، اعتقادي را بوجود آورد .

63b19abb8d55a.jpg

طبقات اجتماعی و رژیم شاه

محمدرحیم عیوضی

از لحاظ نظری رابطه بین طبقات اجتماعی و قدرت سیاسی در اشکال مختلفی ترسیم شده است که هر کدام از این تئوریها با وضعیت جوامع خاصی متناسب است. در مواردی نیز برای یک جامعه سیاسی نظریه های مختلفی ارائه شده است که نمونه آن ایران عصر پهلوی دوم است که برای تبیین این مساله نظریه هایی مثل "سرمایه داری وابسته"، "نظام دیکتاتوری"، "نظام فاشیستی"، نظام بناپارتیستی"، "الگوی حکومت تحصیل دار"، "ناسیونالیسم مدرن ایرانی"، "الگوی شیوه تولید آسیایی"، "الگوی یاتریمونیالیستی" و "نئویاتریمونیالیستی" ارائه شده است. کتاب حاضر تلاشی به منظور تبیین نوع رابطه قدرت سیاسی با طبقت اجتماعی در دوره پهلوی دوم به شمار می رود که در آن ضمن تشریح الگوهای نظری فوق، همه آنها با ساخت قدرت رژیم شاه تطبیق داده شده است.