گرچه سالي را در بزرگداشت مقام مولانا جلال الدين محمد بلخي و آثار گرانسنگ او کوشيدند و ملل مختلف جهان هر يک فراخور توان و انتظار خويش از اين خوان گسترده بهرهاي بردند اما اين در رحمت تا ابد به روي مشتاقان صاحبدل گشوده است، در اين مقاله سعي بر آن است تا نکتهاي چند نه بر اساس انتخاب بلکه بر سبيل تصادف برگزيده و ارايه گردد. وجه مشترک اين گزينشها کاربردي بودن آنها در زندگي روزمره مردم فارغ از هر زمان و هر مکاني است. سه مسئله «ابن الوقت»، «خلوتگاه حق» و «ارمغان دوستي» نکاتي است که در تبيين و تشريح هر يک بر اساس کتاب شريف مثنوي معنوي در حد توان بدان پرداخته شده است و بسط کلام هم در اين موضوعها و هم در زمينههاي ديگر به خواست خداوند و زماني ديگر موکول شده است.
«شانتی» در زبان هندی به معنی آرامش و آسایش و «نکیتن» به معنی گوشه و کنج است و روی هم رفته «شانتی نکیتن» کنج آرامش و اگر شاعرانهتر بگوییم «گوشه فراغت» است و امروز شهری است در حدود سیصد کیلومتری شمال کلکته که روزگاری زادگاه «رابیند رانات تاگور» شاعر اندیشمند و معلم بزرگ اخلاق و تربیت و برنده جایزه نوبل شبه قاره هند بوده است. این نام زیبا که تلفظ مخصوص هندیان زیباترش میکند جزء آن دسته از نامهایی است که آرامش و فراغ مشخصه طبیعی و خداد انست و درست همانست که خواجه شیراز آن را به دنیا و آخرت نمیداد.
سیر تعالی علم و ادب در خراسان و ماوراءالنهر از انقراض ساسانیان تا قدرت گرفتن حکومتهای ایرانی متوقف ماند. در عهد طاهریان و صفاریان زبان و ادبیات فارسی جانی دوباره یافت و گامهای استوار و مطمئنی به سوی باروری فرهنگی و علمی برداشته شد. صفاریات، نخستین خانواده بومی خراسان بودند که زبان فارسی را جایگزین زبان عربی ساختند. با ایجاد حاکمیت در خراسان، تحرک فکری و فلسفی اندیشمندان و علمای این خطه از سر گرفته شد و رکود گذاری فرهنگی پایان پذیرفت. تحولات علمی سبب شد تا برخی، قرن چهارم را «رنسانس اسلامی» نامیدند. برهه زمانی مورد بحث (قرن سوم، چهارم و پنجم هـ.ق) از مهمترین ادوار فرهنگی فارسی به حساب میآید و بررسی عوامل رشد و افول اندیشه و ارتباط آن با حاکمیت ضروری مینماید. با تبیین رفتار پادشاهان سامانی و غزنوی در برابر اندیشمندان، کیفیت مدارس علمی و اهمیت خاندانهای محلی بیش از پیش روشن میشود.