دعبل بن علی ابوعلی الخزاعی از شعراء معروف و مادح آل محمد و دارای علم و فضل و فصاحت و بلاغت و از ادبا و متکلمین بوده و او را تالیفاتی است از آن جمله کتاب طبقات الشعراء و کتاب الواحده فی المثالب العرب و مناقبها و دیوان مشتمل بر قصاید و مراثی بسیار که از آن قصائد است قصیده معروفه بتائیه که ما انرا د این مختصر با ترجمه مضامین آن به نظم فارسی ذکر می کنیم
اکبر آزاد در ابتدای کتاب در مورد موضوع کتاب می گوید: این چند سطری است که بیاد استاد بزرگ بی مانند ذبیح بهروز در دو بخش گردآورده و نوشته ام کوشیده ام که در بخش نخست استاد را چنانکه شناخته ام و در بخش دیگر نمونه هایی از آثار جاویدانش هر قدر مختصرتر معرفی کنم و نشان دهم.
صادق هدایت روز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ دو سال پیش از جنبش مشروطه ایران، در تهران خیابان کوشک بهدنیا آمد. پدربزرگش رضاقلیخان هدایت از رجال دوره ناصری و پدرش رضاقلی اعتضادالملک، رئیس مدرسه نظام بود و مادرش زیورالملک، دختر مخبرالسلطنه. دایی صادق، نصرالملک هدایت در دوران پهلوی ۱۴ بار وزیر و سناتور شد. زیورالملک، فردی تحصیلکرده بود و تمام روزنامههایی آن دوران را میخواند و مانند اکثر خانواده هدایت وابسته به فرهنگ دوره قاجار بود و از دوران پهلوی دل خوشی نداشت.صادق در ششسالگی به دبستان علمیه فرستاده شد و با پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه دارالفنون رفت. هدایت در ۱۵سالگی چشمدرد سختی گرفت و مجبور شد برای بهبود، شش ماه خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. این بیماری، او را یک سال از همشاگردیهایش عقب انداخت. در سال بعد، ۱۲۹۸ شمسی هدایت را به مدرسه سنلویی فرستادند. در آنجا درسها را هم به فارسی و هم به فرانسوی تدریس میکردند. هدایت در سال ۱۳۰۴ از سنلویی فارغالتحصیل شد. صادق هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» را منتشر کرد؛ رباعیات خیام را در ۱۸سالگی بهسال ۱۳۰۲ و رساله «انسان و حیوان» را که پیشنویسی شد برای اثری درباره فواید گیاهخواری، پنج سال بعد در اروپا. هدایت نخستین داستانش را در اواخر سال ۱۹۲۹ م (۱۳۰۹ ش) در پاریس نوشت و عنوان «زندهبهگور» را بر آن گذاشت. او در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ ش) داستان «سایه مغول» را در مجموعه «انیران» و یک سال بعد ۱۳۱۱ ش مجموعه «سه قطره خون» شامل ۱۱ داستان را انتشار داد. سال ۱۹۳۳ م (۱۳۱۲ ش) داستان «علویهخانم» را که سرشار از توصیفها و محاورههای محلی و معمولی است، چاپ کرد. هدایت علاوه بر داستان نویسی، پژوهش نیز می کرد و کاوش هایش در فولکور فارسی شهرتی همسنگ داستان هایش برایش به ارمغان آورد. احاطه اش بر ادبیات کلاسیک فارسی نیز از جمله در پژوهش هایش درباره خیام و نقد های ادبی اش نیک پیداست.
نویسنده در این کتاب در باب شعر و شاعری مطالبی را مطرح کرده و معتقد است که همه اشعار سرودهشده ممدوح نیستند و بلکه باید شعر سره را از ناسره بازشناخت و به ذکر دلایلی برای رد برخی از اشعار اقدام کرده است.