در اين نوشتار به پيشينه فرهنگنويسي و آثاري اشارت رفته است که با روش الفبايي پيرامون مسائل فرهنگي، علوم و فنون، شرح حال و آثار بزرگان و نامآوران نوشته شده و به نام فرهنگ يا دايرة المعارف به مفهوم اصطلاحي آن ناميده شده و نام فرهنگهاي معتبر و ويژگيهاي آنها از قرن پنجم هجري قمري تا روزگار معاصر، بويژه تأثير فرهنگهاي معاصر در ادبيات و علوم نيز آورده شده است.
نوزده مقاله این دفتر در چهار مقاله کلی طبقه بندی شده اند: فرهنگ و آزادی، فلسفه و مسائل اجتماعی، مسائل مربوط به سوسیالیسم، و مساله روشنفکران. در بخش نخست درباره سیاست فرهنگی، نقش فرهنگ و رواداری در رشد دموکراسی، نقش مطبوعات، مفهوم نوآوری ادبی و اجتماعی و روند آزادیخواهی در کشورهای آفریقایی سخن گفته میشود. در بخش دوم بحثهایی درباره مرلوپونتی، مارکس و منتسکیو به میان می آید. بخش سوم به تحولات بلوک سوسیالیسم پرداخته روند تحولات را در کوبا و چین و شوروی دنبال می کند. بخش چهارم شامل دو مصاحبه است درباره روشنفکران و روابط آنان با مردم و قدرتها و ایدئولوژیها و مساله بحران هویت در آنان.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
ذکره در لغت به معنای «به یاد آوردن»، «پند دادن»، «یادگار»، «یادداشت» و «کتابی که در آن احوال شعرا نوشته شده باشد» آمدهاست. در تمام کتب ادبی فارسی پیش از زمان صفویه (غیر از تذکره ی دولتشاه سمرقندی)، کلمه ی تذکره به معنای یادگار، یادداشت و یادآوری به کار رفته و بهتدریج در دوره ی صفویه به کتابی که حاوی شرح حال و آثار شعرا است اطلاق شدهاست. بعد از عصر صفوی در تمام تذکرههایی که در ایران تألیف شده، کلمه ی تذکره به معنای «تذکره الشعرا» ؛ یعنی کتابی که در آن ترجمه ی احوال و نمونه ی اشعار شعرا باشد ، آمدهاست و امروزه نیز به همین معنا به کار میرود. تذکره کتابی است که در آن شرح حال و آثار یک شاعر، یا عدهای از شعرا آمده باشد. معمولاً تذکرهنویس علاوهبر معرفی شاعر و نقل اشعار او، به شرح حال وی نیز پرداخته و گاه درباره ی آثار و اشعار او به بحثی انتقادی میپردازد. بحث از چیستی شعر، بحث دشوار و به اعتباری غیر ممکن می باشد چراکه تا کنون که به اندازهء عمر آدمی- که از پیدایش شعر می گذرد- تعریف جامع و مانعی از آن صورت نگرفته است برای همین تعدادی آمده اند بسیاری از آثاری را که به زعم سر ایندگان آن، شعر محسوب می شده اند، از قلمرو شعر بیرون ساخته اند، و برخی بر عکس؛ آثاری را که سرایندگان آن، آنها را در قالب نثر ارائه داده اند، شعر به شمار آورده اند؛ و بعضی هم تفکیک مرز شعر و نثر را کار نادرست خوانده اند.
بحث آغازین کتاب درباره "عشق "است که از آن به مثابه موهبت الهی و دست مایه عرفان یاد شده است .در پی آن، دیدگاههای فلاسفه یونان کهن، نیز روان شناسان و عارفان نامآور پس از اسلام همچون حلاج، بایزید، احمد غزالی، و عین القضات در خصوص عشق تحلیل میشود .مبحث بعدی کتاب درباره شناخت منابع شرقی و غربی عرفان است و از این رهگذر، مسیر آن از بودا و زردتشت تا افلاطون و پلوتن و حکمای اسکندریه، همچنین عرفان یهودی و مسیحی و ماندایی به تفصیل پی گرفته شده است .در بخش مربوط به "تصوف اسلامی "شکلگیری آن در قرن دوم هجری شرح و تحلیل شده افزون بر آن، فرق میان عرفان و تصوف، سیر تصوف از آن هنگام تا قرن نهم هجری (دوران کمال رواح آن) باز نموده شده و از بزرگان و مشایخ این قرون به اختصار سخن رفته است .بخش دوم کتاب (جلوههای عشق و عرفان در شعر فارسی) اشارتی است به زندگی شاعران عارف که با نمونههایی چند از سرودههای آنان فراهم میآید .