میرزا محمد صالح کازرونی از نخستین دانشآموختگان ایرانی در اروپا و ناشر روزنامه ی کاغذ اخبار، نخستین روزنامه در ایران است. میرزا صالح در ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۳۰(۱۹ آوریل ۱۸۱۵) به اتفاق چهار نفر دیگر، به فرمان عباس میرزا نایبالسلطنه و وزیر او میرزا عیسی قائممقام برای تحصیل از تبریز به انگلستان فرستاده شد و در ۲ شوال ۱۲۳۴ به ایران بازگشت. او در این فاصله سفرنامه خود را نوشته است. وي از نوگراييها، نوآوريها و نوسازيهاي جهان غرب به ويژه روسيه و انگليس به طور گسترده سخن ميگويد. گزارش سفر ميرزا صالح شيرازي از ديگر سفرنامهها بيشتر قابل توجه ميباشد. او در سفرنامه خود به طور جدي براي درک غرب جديد ميكوشد و به نظر ميرسد او نخستين ايراني ميباشد كه با پشتوانه ی نوعي خردورزي به سفر غرب رفته است و از اين حيث، سفرنامه او داراي جايگاه ويژهاي در ميان متوني ميباشد كه براي شناخت مغرب زمين در اختيار داريم. ويژگي ديگر سفرنامه ی او اين است كه آن را ميتوان اولين تاريخ انگليس به زبان فارسي دانست. گزارش سفر ميرزا صالح، صرف ديدهها و شنيدهها نيست بلكه او با تكيه بر مطالعه ی كتابهاي متعدد به دانش خود ميافزايد. این کتاب به اهتمام همایون شهیدی در سال 1362 توسط انتشارات راه نو در تهران و در 5000 هزار شمارگان منتشر شده است.
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
کتاب مأموریت ادبی از خوانسار تا شیراز در اصل سفرنامه ای در زمینه دومین کنگره دبیران زبان و ادبیات فارسی کشور است که به مدت یک هفته در مرداد ماه سال 1347 و در شهر شیراز منعقد گردید. این سفرنامه که به قلم دکتر محمد حسین تسبیحی به نگارش درآمده، نخستین بار به مدت یک سال در روزنامه فردا و به صورت گفتارهایی مسلسل به چاپ رسید و در حقیقت این کتاب چاپ دوم مأموریت ادبی است. تسبیحی در سال 1347 از ریاست وقت ادارا آموزش و پرورش خوانسار جناب آقای حاج فضل الله ملکی مأموریت پیدا کرد که در این کنگره شرکت بنماید. ایشان که پس از یک سفر به تهران و گلپایگان موافقت ضمنی خود را اعلام نموده بود، سرانجام عازم این شهر گردید. ایشان در طی مسیر در شهرهایی چون شهرضا توقف نموده و توصیفات ادبی خوبی از این شهر ارائه کرده است. سپس به هر نقطه یا شهری نیز که می رسیده به توصیف آنجا پرداخته تا به شیراز رسید. وی نه تنها توصیف جامعی از چگونگی برگزاری کنگره و حتی سخنرانی های آن پرداخته، بلکه توصیفات زیبا و ادبی واری نیز از آثار مهم تاریخی و مذهبی این شهر چون آرامگاه حافظ و سعدی، شاهچراغ (ع)، تخت جمشید و ... ارائه کرده است. بدین سبب تهیه این کتاب و خواندن آن برای حتی شده پاره ای ساعت خالی از لطف نیست.
این کتاب حاوی خاطرات و یادداشتهای پزشک فرانسوی ناصرالدین شاه قاجار از سال 1306 تا 1309 هجری قمری به همراه تصاویر تاریخی است. کتاب «سه سال در دربار ایران» اثر دکتر ژوانس فووریه (ژرار فوریه) حاوی خاطرات و مشاهدات وی از دربار ناصرالدین شاه و ایران است که یکی از بهترین منابع درباره اوضاع ایران در دوران ناصری محسوب میشود. در کتاب توصیفات نویسنده از دربار و شهرهای مختلف ایران اشاره میشود. در ادامه امتیاز دخانیات (قرارداد رژی) که نویسنده شاهد این واقعه بوده، بررسی میشود و در انتها به نقد کلی کتاب پرداخته میشود. شادروان عباس اقبال در مقدمه مینویسد: کتاب شیرینى که ترجمه آن از نظر خوانندگان محترم مىگذرد، حاوى بسى مطالب تاریخى راجع به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه است به توسط یک تن طبیب فرانسوى که شاهد عینى بسیارى از وقایع بوده به رشته تألیف درآمده است. در این ترجمه کمال احتیاط و دقت به خرج داده شده است تا هیچ نکته آن از قلم نیفتد و در اداى مقصود مؤلف اصلى اخلالى روى ندهد.