هند، کشوری با یک زبان رسمی و 22 زبان اصلی و ادبیاتی متفاوت، راه طولانی و پرپیچ و خمی را در حوزه ادبیات تطبیقی بهخصوص پس از دوران استعمار پیموده است. در این مقاله، با نگاهی مختصر به تاریخ پرفراز و نشیب دانشگاه جاداوپور، که رشته ادبیات تطبیقی نخستین بار در سال 1956 در آنجا تأسیس شد، و سپس با بررسی شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ادبی آن دوران، کمی قبل و بعد از استعمار، خواهیم دید که این رشته جوان علوم انسانی چرا و با چه هدفی در هند شکل گرفت و نیازهای فرهنگی و ادبی جامعه هند چگونه موجب دوام و رشد آن شد. البته تأسیس این رشته در ابتدای راه با مشکلاتی همراه بود. از جمله اینکه سلطه مطلق ادبیات انگلیس بر ادبیات هند، یا آشنایی نویسندگان و ادیبان هند با ادبیات سایر کشورها تنها از طریق ادبیات انگلیس، و از همه مهمتر وجود زبانها و ادبیات مختلف در کشور سبب اختلاف میان مردم شده بود و هر قومی میخواست بر دیگری سلطه یابد و از امکانات بیشتری برخوردار باشد. در نهایت، محققان و نویسندگان با پذیرش این واقعیت که تنوع چاشنی و مایه غنای حیات فکری و ادبی است، به این نتیجه رسیدند که مطالعه، بررسی، توسعه و گسترش ارتباطات ادبی هند با دیگر کشورها تنها با درنظر گرفتن همه زبانهای محلی و ادبیات شرق و غرب به عنوان یک کل از طریق تأسیس رشته ادبیات تطبیقی امکانپذیر است. آشنایی با شرایط و نحوه آغاز ادبیات تطبیقی در هند میتواند برای ما که هنوز در آغاز راه هستیم مفید باشد.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
فرهنگ و تمدن ایران چون خورشیدی تابان پرتو خرد اهورایی خود را در طول هزارههای متمادی، از زمانی که دنیا اولین گامهای خود را در راه زندگی اجتماعی برمیداشت و هنوز در تاریکی جهل و بیقانونی دستوپا میزد، سخاوتمندانه بر سراسر جهان گسترانیده است. این کتاب دربردارنده اهمیت و ارزش زبان و ادب فارسی است و شامل این مطالب میباشد: ادب و ادبیات، آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران، فلسفه ایران باستان و زرتشت، زبان فارسی، فردوسی و شاهنامه، علم و تمدن در ایران باستان، و نقش ایرانیان در بنیانگذاری تمدن بزرگ اسلامی.
الگوی افسانههای جنوب با افسانههای سایر ملل شباهت بسیاری دارد و تفاوت اندکی هم. این تفاوتها به تفاوت انگیزههای شخصیتهای افسانهها مربوط میشود اما خویشکاری قهرمان در افسانهها یکسان است. خویشکاری ملکمحمد با ایوان که یک قهرمان روسی است، شباهت زیادی دارد. البته نوع رسیدن قهرمان به هدف نیز متفاوت است که این به تفاوت فرهنگها و جغرافیای محل روایت افسانه مرتبط است. دراین کتاب ابتدا مقدمهای درباره عناصر مادی و ابزاری افسانههای جنوب آورده شده و سپس افسانههای جنوب و بهویژه بوشهر که مدنظر گردآورنده است، ذیل عناوین افسانههایی با قهرمان مرد قوی، افسانههای ملکمحمد، افسانههای شاه و وزیر، افسانههای حیوانات، افسانههای دختران مظلوم، افسانههای دختران قوی، افسانههای خارکن، افسانه های قهرمان ابله، افسانههای مسخ انسان به حیوان، افسانههای شیطان، افسانههای امروزی گردآوری و آورده شدهاند.
ادبیات ژاپن تا پیش از قرن نوزدهم، به دلیل تعاملات فرهنگی و تجاری و سیاسی با چین و هند، از این دو کشور، بخصوص چین، بسیار متأثر بوده است. چین تا پیش از دوران مدرن انتقالدهنده فرهنگ و ادبیات خود به ژاپن و کرده بود، اما در دوران مدرن این ارتباط تغییر کرد و ژاپن پیامآور مدرنیسم شد و چین و کره از طریق ژاپن با ادبیات غرب آشنا شدند. جنگ جهانی دوم ژاپن را با شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی مواجه کرد. ژاپن در این دوران به ارتباط با کشورهای اروپایی تمایلی نداشت و با تکیه بر برتری فرهنگش، خود را در انزوا نگه میداشت. این سیاست ژاپن بعد از جنگ بسیار مورد انتقاد قرار گرفت. در سال 1948 انجمن ادبیات تطبیقی ژاپن، به ریاست ناکاجیما کنزو و با 157 عضو در توکیو تأسیس شد. هدف این انجمن ارتقای تحقیقات محلی و بینالمللی در فرهنگ و ادبیات تطبیقی در ژاپن بود و تاکنون نیز برای تحقق این هدف فعالیتهای ذیل که در این مقاله بیان شده دنبال کرده است.