همچنانکه ظهور صنایع در شهری شدن جوامع سنتی و رشد مدرنیزه تأثیر بسیار داشته است؛ باعث تغییراتی در فرهنگ، ادبیّات و هنر این جوامع نیز گردیده است. آرمان شهری که انسان از پیشرفت صنعت در انتظار آن بود با تمام جذّابیتها، کششها و حتّی دافعهها در آثار هنرمندان و نویسندگان رخ نمایاند و تاکنون نیز تأثیرات خود را نشان میدهد. در کشور ما یکی از مهمترین این صنایع، صنعت نفت است که از زمان شکلگیری تا کنون کانون توجّهات اقتصادی، سیاسی و ... بوده است. این صنعت که در جنوب کشور، رشد چشمگیری داشته؛ در شیوه زندگی مردمان جنوب تأثیرات بسیار داشته است. در این مقاله با بررسی مکتب داستان نویسی جنوب به دنبال تأثیرات صنعت نفت در ادبیّات داستانی خواهیم بود و نقش این صنعت را در ظهور سه نویسنده منتخب داستاننویسی جنوب ایران بررسی خواهیم کرد. دلیل انتخاب این سه نویسنده سبک داستانی منحصر به فرد آنهاست که نه تنها در مکتب داستاننویسی جنوب بلکه در جریان داستاننویسی معاصر فارسی تأثیرگذار بودهاند.
مقالاتی که در این کتاب آورده شده طی سالهای 1378 تا 1384 در شمارههای متعدد «نامه فرهنگستان» منتشر شدهاند. سلسله مقالات در معرفی و نقد آثار داستانی اسماعیل فصیح را میتوان گفت که همه داستانهای کوتاه و رمانهای این نویسنده حرفهای را دربر میگیرد. نویسنده این مقالات زندهیاد بانو آناهید اُجاکسیان سلماسی بود که از خاندانی ارمنی در تهران زاده شد. او در نویسندگی زبانی ساده و شیوا و رسا و در نقد، ذهنی نقاد داشت. در این کتاب افزون بر نقد و بررسی آثار داستانی اسماعیل فصیح که در دو بخش قبل و بعد از انقلاب گردآوری شده، آثار داستانیای از احمد محمود، زویا پیرزاد، امیرحسین چهلتن، فتانه حاجسیدجوادی نیز نقد و بررسی شدهاند.
احمد محمود کار ادبی خود را با چاپ چند داستان کوتاه در مجلههای تهران و بین سالهای 33 تا 1336 آغاز کرده است. سپس چند داستان را جمع کرده و به چاپ رسانده با نام «مول». نویسنده در این کتاب بعد از بیان مقدمهای در باب آشنایی خود با احمد محمود و کوتاهنوشتی از زندگانی او، به نقد و بررسی آثار او پرداخته است. بنیاد کار در این کتاب بر اساس واکاوی و نقد دقیق و بیطرفانه نویسنده و نشاندادن سره و ناسره سخنان اوست.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
كتاب تاريخي ـ ادبي «تاج المآثر» يكي از كهنترين منابع تاريخ غوريان است كه مولف آن خود در دستگاه حكومت غوريان هند ميزيسته است. تاج المآثر، كه در سال 602 هجري قمري به رشته تحرير درآمده، افزون بر اهميت تاريخي از اهميت ادبي بسياري نيز برخوردار است. اين كتاب با بهرهگيريهاي فراوان از صنايع ادبي و استشهادهاي بسيار به اشعار تازي و پارسي از كتابهاي پيشرو نثر فني فارسي به شمار ميرود و به نوبه خود در آثار پس از خود تاثير قابل توجهي داشته است. متاسفانه با وجود ويژگيهاي منحصر به فرد اين كتاب تاريخي ـ ادبي كهن، تاج المآثر تاكنون در ايران به چاپ نرسيده و تحقيق مستقلي نيز درباره اين كتاب و نويسنده آن انجام نشده است. كوشش نويسندگان در اين مقاله بر آن بوده است تا ضمن اينكه با ديدي تحليلي و انتقادي ويژگيهاي اين كتاب را مورد بررسي قرار ميدهند، طرحي از زندگينامه مولف را نيز ـ كه در منابع به صورت ناقص و مغشوش ارايه شده است ـ به دست دهند و به سوالاتي در زمينه برخي جنبههاي ناشناخته زندگي او چونان مذهب و تصوف وي پاسخ دهند.