در دیباچه گلستان، سعدی ضمن حکایتی به تأسف از عمر تلفکرده پرداخته و از همین روی بر آن است تا در نشیمن عزلت نشیند و دامن از صحبت فراهم چیند و دفتر از گفتههای پریشان بشوید و از آن پس سکوت اختیار کند. این سکوت سعدی را برخی از سعدیپژوهان برخاسته از همین تأسف میدانند، اما براساس شواهد موجود در بوستان این سکوت از منظر دیگری همچون دلایل سیاسی، حکومتی و انتقادی به ویژه در دوران خانمانسوز مغول قابل تأمل و بررسی است. در این مقاله کوشیده شده تا از این منظر به سکوت سعدی و علت آن پرداخته شود.
باید دانست که سعدی شاعری بوده است که در عرفان و حقیقتشناسی میخواهد شعر بگوید؛ پس نباید انتظار داشت آثار عرفانی سعدی مانند رسالههای عرفانی خودنمایی کند. همین نکته هم مزیتی برای سعدی بوده است. عرفان سعدی در قالب شعری که به کار برده برای فهم همه طبقات مردم و خاصه فارسیزبانان است. این یکی از جهات نهانشدن مقاصد عرفانی سعدی است و دیگر آنکه آنچنان شیرینی بیان و ظاهر الفاظ آشنایان را مسحور میکند که مجال تعمق در معانی عرفانی را از دست میبرد و خواننده چنان غرق در لطافت سخن و معانی ظاهری و رموز عشق و عاشقی و سوز و گداز و وصف هجران و وصال و شوق و اشتیاق در مظاهر جمال طبیعت میشود که رهایی از امواج برانگیزنده احساسات را ندارد و نمیتواند در عمق این دریای بیکران فرو رود و معانی عرفانی و نکات نهانی آن را بیرون آورد. در این کتاب پس از مقدمهای مفصل که به تعریف عرفان و صوفی و دیدگاههای مختلف درباره سعدی پرداخته شده، در بخش بعدی درباره آثار سعدی سخن گفته شده است. سپس در بخش اصلی کتاب درباره نکات عرفانی در بوستان سعدی مطالبی آورده شده است.
ظاهرا گلستان از زمان تصنیف که بنابراین بیت: در آن مدت که ما را وقت خوش بود ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود تاریخ تألیفش 656 هجری است، مطمح نظر فضلا و ادبا گردیده و کتاب دبستانی بسیاری از نوآموزان زبان پارسی شده باشد. احاطه سعدی به علم قرآن و حدیث و فنون و آداب و شعر در زبان عرب، تأثیر فراوانی در این کتاب مختصر و پرمعنی گذاشته است، به طوری که بسیاری از عبارات و روایات آن یا مستقیماً ترجمه از عربی یا متأثر از آثار پیشینیان تازیگوی است. منتها سعدی با کمال مهارت واستادی که خاص اوست، مفهوم و مضمون آنها را بدون آنکه بویی از ترجمه یا اقتباس به مشام خواننده رسد به زبان پارسی آورده و چهبسا شیواتر از اصل تازی حق مطلب را ادا کرده است. زندهیاد مشکور در این تصحیح نسخه گلستان مرحوم فروغی را متن قرار داده و دو نسخه دیگر یعنی گلستان تصحیحشده قریب و طبع روسیه را نسخه بدل قرار داده و با شرح مشکلات و لغات آن در اختیار خواننده قرار داده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
سیالکوتی در این کتاب که آن را در اواخر دوره صفویه نگاشته، کوشیده تا اصطلاحات عامیانه و محاورهای و لغاتی که در ادبیات معاصر دوره او یعنی شعر سبک هندی وجود داشته و عمدتاً در فرهنگها به آن معنی ثبت و ضبط نشده بود، یکجا گردآوری کند. او معانی را به کمک پرسش از ایرانیان و گاهی رجوع به فرهنگها استنباط میکرد و شواهدی از ابیات شاعران را برای تأیید معنا در ذیل لغت میآورد. افزون بر ارزشهای زبانی و ادبی، کتاب به لحاظ ارزشهای جامعهشناختی نیز قابل تأمل است.