بطور کلي، ديوانگي از تکنيکهاي عشق است؛ شرط عرفان ديوانگي است. با دو عالم عشق را بيگانگي اندرو هفتاد و دو ديوانگي سخت پنهان است و پيدا حيرتش جان سلطانان جان در حسرتش غير هفتاد و دو ملت کيش او تخت شاهان تخته بندي پيش او مطـرب عشق اين زند وقت سماع بندگي بند و خداوندي صداع پس چه باشد عشقِ درياي عدم در شکسته عقل را آنجا قدم بندگي و سلطنت معلوم شد زين دو پرده عاشقي مکتوم شد ديوانگان و مجانين، افرادي هستند که از فرط عقل خود را به جنون زده اند و اين جنون به خاطر اين است که کارهايي بکنند که مردم شک ننمايند. ديوانهاي که مي رمد از سنگ کودکان بيرون کنش ز شهر که کامل عيار نيست در ادبيات فارسي، مجنون به عنوان يکي از مقدّمان و پيشروان ديوانگان عاشق، حکايتهايي بس دلکش از او به جا مانده است. ماجراهاي ليلي و مجنون سمبول و نماد داستانهاي جنون عاشقانه است؛ يعني سرنوشت هر عاشقي مانند اين دو است. به طور کلي سه خصوصيت در داستانهاي مجنون مشاهده ميگردد. 1. بريدن از مقام و جاه،2. اجتناب از عوام، پيروي از سنتهاي عوام براي عارفان ننگ است، 3. جنون و عشق، چرا که مردم فکر ميکنند که او ديوانه است. در بررسيهاي به عمل آمده از ديوانگان عطار، اين سه خصوصيت در تمامي آنان ديده ميشود، يعني اغلب آنان از جاه و مقام دنيوي بريدهاند. پيروي از سنتهاي عوام را ننگ ميشمارند و پيوسته در صدد شکستن اين بتها هستند و ديگر اين که جنون و ديوانگي آنان براي عوام محرز و آشکار است، مردم فکر ميکنند که اينان ديوانه هستند.
کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
نویسنده در مورد این کتاب اینگونه میگوید: در سالهای اختناق و توقیف نوشتهها نویسنده هرچه دقت می کرد طوری مطلب بنویسد که به سانسور گرفتار نشود معذلک بیخطر هم نمیگذشت، از سالها پیش بصورت داستاننویسی بسیاری از مطالب را مینوشتم و پس از آنکه در جرائد آن روز مانند نشریات انجمن تبلیغات اسلامی منتشر میگشت، مستقلا هم به چاپ میرسید. و نخستین کتاب داستانهای اسلامی نویسنده به عنوان "شگفتیها از تاریخ اسلام و جهان" مکرر به چاپ رسید ولی دیگر از جلدهای بعدی خبری نشد. گرچه این چند داستان بایستی جلد سوم میگشت، اما چون جلد دوم که شامل داستانهای جالب و کمنظیر بود معلوم نیست دیگر به دستم برسد یا توفیق گردآوری آنرا از متون مختلف پیدا کنم. این مختصر را بنام جلد دوم تقدیم میدارم.
ادبيات و به خصوص شعر، در ايجاد، توسعه و پيروزي يکي از بزرگترين تحولات اجتماعي و سياسي ايران يعني نهضت مشروطه، نقش اساسي و انکار ناپذيري ايفا نموده است و آنچه به عنوان شعر دوره مشروطه شناخته شده است، تاکيد بر آگاهي بخشيدن و برانگيختن غيرت وطني دارد، مفاهيمي که پيش از تکوين نهضت مشروطهخواهي، در ادب فارسي سابقه نداشته است. در اين پژوهش به بررسي جايگاه علم و دانش در شعر شعراي برجسته مشروطه (ملک الشعراي بهار، اديب الممالک فراهاني، فرخي يزدي، ميرزاده عشقي، عارف قزويني و ايرج ميرزا) پرداخته شده است و نتايج به دست آمده نشاندهنده اين است که در بين اين شعرا بزرگترين دغدغه اديب الممالک فراهاني دانش و آگاهي است و بزرگاني چون بهار و فرخي يزدي با توجه به درک اوضاع جهاني، رغبت به علم اندوزي و يادگيري علم غرب و هضم آن در فرهنگ خويش را يادآور ميشوند.