پیشوایان مکاتب دینی گاه برای اثبات درستی گفتار و دعاوی خود کارهای خارق العادهیی از خود نشان میدادند تا ارتباط خود را با عالم ملکوت عملا نشان دهند. معجزات پیامبران که به قصد تحدی با منکران بود از اینگونه است. در تصوف و عرفان خرق عادتهای فراوانی از مشایخ صوفیه نقل شده است. در این نوشتار به تحلیل این دعاوی میپردازیم و انگیزه صوفیان را از طرح مسئله کرامات صوفیانه بررسی میکنیم.
کرامات صوفیه از جمله موضوعاتی است که جای بحث بسیار دارد و طبعا اولین قدم در این راه، تقسیمبندی این کرامات است. در این مقاله، دو تقسیمبندی قدیم از این کرامات، معرفی و تلخیص شدهاند؛ اولین تقسیمبندی از سبکی، حالتی عینی و دارای مصداق است، ولی تقسیمبندی دوم، از ابن عربی، اصولا ذهنی است.
قرآن یک کتاب معمولی نیست بلکه یک معجزه است. مهمترین اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت بیهمتای آن میباشد. قرار گرفتن کلمات در آیات قرآن از چنان نظم و انسجامی برخوردار است که جابه جایی کلمهای در آن غیر ممکن است این انسجام باعث آهنگ و موسیقی دلنشین و شگفتانگیز کلام قرآن میشود. علاوه بر فصاحت و بلاغت، انواع صنایع بدیعی در کلام قرآن مشاهده میشود؛ که «تشابه الاطراف» یکی از صنایع بدیع معنوی در قرآن میباشد. این آرایه ادبی اغلب در تناسب صدر و پایان قرآن مشاهده میشود. به طوری که هرگاه متن آیه مربوط به شناخت جهان باشد در بخش پایانی آیه از اسماء الهی نام برده میشود. و هر گاه موضوع آیه، مربوط به مسایل اخلاقی باشد در پایان آیه وقایع مربوط به قیامت بازگو میشود. و اگر در آیه از احکام و قوانین الهی سخن گفته باشد در پایان آیه به برخی از مسایل اخلاقی پرداخته میشود. گاهی در پایان آیات به یکی از صفات ویژه انسانها اشاره میشود مانند: خاسرین، ظالمین، منافقین و ... در بعضی از آیات ختم آیه به اسمی از اسماء الهی یا صفتی از اوصاف انسانی اشاره نمیشود بلکه توجه بیشتر به موضوعها و معناهای گوناگون است که آیات با آنها خاتمه مییابد و تناسبی از لحاظ مطالب مورد تدبر با صدر آن آیات دارد.
فراهنجاری گفتاری یا شطحهای صوفیانه از مهمترین عوامل عرفان ستیزی در تصوف و عرفان اسلامی است. در این مقاله ابتدا به تعریف شطح و معرفی شطامان پرداخته شده و دلایل پیدایش این پدیده در تصوف و نیز نمونههایی از شطح و طامات صوفیانه آمده است. آیا آن چه به عنوان شطح گفته میشد جهانبینی و باور گویندگان بود و یا در حالت غلیان و جذبه چنین دعاوی شگفتی بر زبان آنان جاری میشد. داوری حکیمان عارف و نیز متشرعان عرفان ستیز نیز در طی این نگارش آمده است.