مقاله حاضر میکوشد برای بررسی چاپهای متفاوت از متون ادبی، با نگاهی مبتنی بر بلاغت، فرضیهای پیشنهاد کند. پرسش این است که علم معانی ضبطهای مختار کدام چاپ را بیشتر تأیید میکند؟ فرضیه پیشنهادی این است که در مقایسه چاپهای متفاوت متون ادبی، میتوان موازین علم معانی را به کار گرفت؛ هر چند میدانیم هر ضبطی را هم که نـسخهشناسی تأیید کند، لزوماً بلیغتر نیست زیرا بسیاری از ابیات مشهور بر اساس براهین نسخهشناسی الحاقی هستند. برای آزمایش این فرضیه یک داستان از «شاهنامه به کوشش جلال خالقی مطلق» با همان داستان از «نامه باستان گزارش و ویرایش میرجلال الدین کزازی» مقایسه میشود. در این مقایسه تفاوتهای نحوی این دو چاپ که سرنوشت بلاغی متن را تعیین میکند مورد نظر است. اگر این فرضیه پذیرفتنی باشد نتیجه ذیل از آن به دست میآید: بررسی تطبیقی چاپهای متفاوت هرکدام از متون ادبی بهخصوص شاهنامه با تکیه بر شگردهای بلاغی میتواند در نسخهپژوهی به کار رود و موضوع پژوهشهای نتیجهبخشی باشد.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
توجه به کاستیهای مطالعات بلاغی سنتی، مانند آمیختگی علم معانی با علوم دیگر و با بیان و بدیع، آمیختگی حوزههای زبان و ادب و محدودبودن واحد بلاغی، در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی، از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست میآید. کتابهایی که در زمینه علم معانی به زبان فارسی نوشته شده یا قسمتی از آنها مربوط به این علم است، هیچ کدام مختص زبان فارسی نیست و همچنان سایه معانی عربی بر آنها سنگینی میکند. در این مقاله با توجه به مبنای علم معانی که تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است و با تأمل در اسرار بلاغی بخشهائی از متون ادبیات فارسی، مباحثی مانند انسجام، التفات، اغراق، گفت وگو و لحن در حوزه علم معانی مطرح شده و این نتیجه به دست آمده است که منابع این علم در هر زبانی، شاهکارهای ادبی آن زبان است و با جست وجو در این آثار میتوان شگردهای بلاغی فراوانی کشف کرد که تاکنون در این حوزه، بحثی از آنها به میان نیامده است.
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختارهای نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکارهای ادبی آن زبان میباشد. شاهنامه فردوسی یکی از مهمترین شاهکارهای ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است. در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این متون به شیوه استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریه مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق) ـ که او را بزرگترین نظریهپرداز بلاغت در ایران و اسلام میدانند ـ مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را منحصر در حوزه ساختارهای نحوی زبان میداند و آن را علم معانی النحو میخواند. نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخههای زبانشناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریه گرایس، نظریه هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامه فردوسی میتوان دریافت که بسیـاری از زیباییهای این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزه علم معانی باید از آنها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن». نتیجه به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمیتوان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگهای زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخههای زبان شناسی بهره گرفت. توجه به کاستیهای مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست میآید.