سماع و وجد از امور پسندیده و رسوم اختیاری در نزد صوفیه است که ایشان آن را به اجتهاد خود وضع کردهاند، بنابراین میتوان انتظار داشت که علاوه بر معنای ظاهری، پوشیدگیهایی نیز در این رسم و امر باشد. هدف از تدوین این مقاله، دستیابی به این سرّ و نیک فهمیدنِ این رسم است. در نزد این طایفه، سماعِ درست، شنیدن به حق است و شنیدنِ هر چیز بر پایة حق و حقّانیت آن. این امر بنای آن میگردد که اهل سماع با عنایت به بحث وجد در سه طبقه جای گیرند: طبقه اول ابنای حقایق هستند که در سماع، گفت و گوی خود با حق را میشنوند. ایشان را «واجدان مفتون» خوانند. طبقه دیگر اهل مناجاتاند که به واسطه درک معانی کلام و ابیات، سماع ایشان به گونه خطاب دل ایشان با حق است. ایشان را «واجدان مغلوب» خوانند. اما طبقه سوم که حقانیّت شان در نزد صوفیه محرز است را فقرای مجرد نامیدهاند زیرا سماع ایشان به دلیل بریدن از جمله تعلقات دنیایی، حقیقی و با صفایِ باطن است. صوفیه ایشان را «واجدان منظور» مینامند.
کتاب بوارق و ترجمه آن نخستین اثری است از یک دانشمند ایرانی که به طور مستقل در باب سماع تالیف شده است و چاپ میگردد. این اثر در باب حلیت و جواز و اباحت مطلق فقهی سماع و نواختن بعضی از آلات موسیقی نوشته شده و مبتنی بر دلایل نقلی و عقلی و موید به ذوق و نظر عرفانی است. کتاب در منابع فارسی و غیرفارسی توصیف شده است و اثر در نوع خود جایگاهی معتبر دارد و از همین رو مطمحنظر محققان و اهل فن قرار گرفته است. این کتاب در لندن به همت یکی از مستشرقان با ترجمه به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است.
کشفالمحجوب کتابیاست تعلیمی در تصوف از علی بن عثمان هجویری. از قرائن ایدون استنباط میشود که نوشتن کتاب پیش از ۴۶۵ قمری آغاز شدهاست و پس از ۴۶۹ به پایان رسیدهاست. کشفالمحجوب از قدیمترین کتابهاییاست که به زبان فارسی در تصوف نوشته شدهاست و ویژگیهای نثر دورهٔ اول زبان فارسی را داراست. کشف المحجوب از جمله قدیمیترین و معتبر ترین کتابهای فارسی در تصوف است. به نظر میآید که این کتاب یکی از مآخذ عطار در تذکرةالاولیا بودهاست. کشف المحجوب تالیف ابوالحسن علی بن عثمان بن ابی علی جُلاّبی هجویری، یکی از مهمّترین کتب صوفیّه است، هم از جهت احتوا بر امّهات مسائل تصوّف، هم از لحاظ معرّفی بزرگان فرق صوفیه، هم از نظر سبک نوشتاری و کهنگی نثر، و هم از جهت نظریات بدیع مؤلّف. کشف المحجوب، شامل سه بخش است: بخش نخست، مقدّمه مؤلف در سبب علّت تألیف کتاب. بخش دوّم، دربردارنده اطّلاعات کلّی در باب تصوّف و تراجم احوال صوفیان معروف تا زمان هجویری. بخش سوم، که در حقیقت، قسمت اصلی کتاب است و نام کشف المحجوب ظاهرا به مناسبت همین بخش بر کتاب نهاده شده، شامل یازده «کشف» است. هجویری در این یازده کشف، مسائل مختلف تصوّف را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. کشف المحجوب نخستین بار در سال 1926 م به اهتمام ژوکوفسکی در لنینگراد انتشار یافت. چاپ قابل توجّه دیگری هم به اهتمام دکتر محمد حسین تسبیحی در سال 1374 ش در اسلام آباد (مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان) صورت گرفت.
توکّل اصطلاح دینی، اخلاقی و عرفانی است؛ در لغت به معنای اعتمادکردن، تکیهکردن، اعتمادنمودن بر کسی و اعتراف کردن بر عجز خود است. (لغت نامه دهخدا: ذیل لغت) خواجه عبدالله انصاری از عرفای مشهور قرن پنجم هجری، از مفاهیمی مانند لجا، تفویض و تسلیم در کنار توکّل نام برده است. وی مقام توکّل و تفویض را کار خود به حقّ سپردن معنا کرده است. و سپس مقام لجا و تسلیم را بر توکّل و تفویض برتری بخشیده و آن را سپردن خویشتن به حقّ دانسته است؛ یعنی تسلیم هر آنچه میان بنده و خداوندا از اعتقاد، خدمت (بندگی) و حقیقت است. سنایی نیز در باب اول حدیقه الحقیقه، این دیدگاه را در مقام توکل در دو"حکایت فی توکّل العجوز "، "حکایت التمثیل فی الذی هو یطعمنی و یسقینی" به تصویر کشیده است. هم چنین انصاری با بیان درجات توکّل و نامگذاری آن به این نکته مهم اشاره دارد که یقین به قسمت غیر از رضا به قسمت است؛ و عمیق ترین آرامش ناشی از رضایت به خدا و قضای وی را سنایی در داستان "حاتم و زن" وی در ذیل حکایت "فی توکل العجوز" آورده است. خواجه عبدالله انصاری نهایت کار خود را متوکّل را به توکّل حقیقتی میداند که همانا پیوند مقام توکّل با حال و مقام رضاست.
شرح و تفسير مثنوي جلالالدين محمد مولوي سابقهاي ديرين دارد، اما نکته حائز اهميت در شيوه شرح اين تفاسير، گرايش عرفاني آنها در توضيح محتوايي ابيات است. در شيوه تفسيري که براي تحليل يکي از مشکلات مثنوي در اين مقاله به کار گرفته شده است، کوشيدهايم تا حوزه معاني ابيات را از ميان مباحث برون متني نظير مباحث و مسائل عرفاني، به الفاظ آن محدود و مدلل سازيم. در اين شيوه، مبناي معنايابي در شعر توجه به صنايع ادبي و آرايههاي زباني آن است. اين شيوه را براي به چالشکشيدن اين پيش فرض رايج در ميان مثنوي پژوهان که لفظ و صورت در برابر انديشه بلند مولانا بیاعتبار و بيارزش است، «شرح صوري» ناميدهايم. در اين شيوه بيش از هر چيز زبان مثنوي و شاعرانگي مولانا معيار شرح و توضيح ابيات قرار ميگيرد؛ معياري که در فهم بهتر عرفان مولانا نيز ميتواند تاثير بسزائي داشته باشد.