در راستای درستی یا نادرستی حدیث قومی «لولاک لما خلقت الافلاک» گوناگون سخن گفتهاند در منابع کهن اعتراضی طرح کردهاند کلمه «لولا» بر سر ضمیر متصل در نمیآید، با توجه به استناد به این حدیث در متون ارزنده نظم و نثر این نوشتار کندوکاوی درباره درستی این مسئله است.
سه رساله در علم رجال 1. توضیح الاشتباه و الاشکال تالیف محمدعلی ساروی، 2. رساله فی معرفه الصحابه تالیف شیخ حر عاملی، 3. رجال قائن تالیف محمدباقر آیتی بیرجندی است که در سال 1345 توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.
قاضی ابوعبدالله محمد بن سلامه بن جعفر بن علی بن حکومن قضاعی مغربی محدث مورخ واعظ شافعی مصری درگذشته 454 مؤلف «شهاب الاخبار فی الحکم و الامثال و الاداب الشرعیۀ» به بسیاری از علوم آشنا بوده و در مصر از چند دانشمند سماع داشته و برای وزیر علی بن احمد گرگانی در مصر در روزگار فاطمیان کتابت میکرده و به قسطنطنیه برای سفارت رفته و قضاوت مصر را هم داشته است. او در این کتاب نزدیک به هزار سخن از سخنان پیامبر گرامی اسلام را آورده ولی اسناد آنها را یاد ننموده است.
روضة الواعظين اثر محمد بن حسن بن على بن احمد فتال از مفسران و متكلمان و واعظان نام آور شيعه در قرن پنجم و دهه اول قرن ششم هجرى است كه توسط آقاى محمود مهدوى دامغانى در قرن معاصر به فارسى ترجمه شده است. كتاب حاضر پيرامون شرح حال چهارده معصوم نوشته شده است. این کتاب که به گفته خود فتال در باره اصول و فروع دین و زهد و مواعظ نوشته شده است از جهتی شبیه امالی هایی است که پیش از آن تألیف شده است، با این تفاوت که پیوستگی موضوع سخن در آن کاملا رعایت شده است، از جهتی هم شبیه احیاء علوم الدین غزالی است. این کتاب نود و شش مجلس است. سه مجلس اول در باره ماهیت عقل و فضل آن و معرفت خداوند و شگفتی هایی است که بر بزرگی خداوند دلالت دارد. مجالس چهارم تا ششم در باره نبوت است. از مجلس هفتم تا یازدهم مباحث مربوط به حضرت امیر المؤمنین طرح شده و مجلس دوازدهم در باره ایمان حضرت ابو طالب و شرح حال فاطمه بنت اسد است. مجالس سیزده تا شانزده شرح حال و مناقب حضرت زهرا (ع) است و از مجلس هفدهم تا سی و یکم شرح حال و مناقب ائمه اطهار بررسی شده و در مجالس دیگر فروع دین و امور اخلاقی طرح شده و با مراجعه به فهرست اجمالی کتاب که در اول هر جلد آمده است از آن می توان آگاه شد.
ابولفرج رونی از شعرای جلیلالشأن و از فصحای عذبالبیان است و اکثر شعرا به استادی او اعتراف و از بحر فضایلش اغتراف کردهاند. در مجمع الفصحا مرقوم است که سخنگوئیاست شیرینزبان و فصیحی نیکوبیان. در باب مولد او عقاید مختلف است؛ محمد عوفی او را از خطره لوهور دانسته است و صاحب مجمع الفصحا نوشته که اصلش از رونه قریهای از نیشابور است و مینویسد که چندی در لاهور زیسته باز به رکاب سلطان پیوسته لذا او را لاهوری خواندهاند. مدت و زمان حیات ابوالفرج چندان معلوم نیست؛ ولی ظاهرا وی در سال 451 به شاعری و ستایش سلطان ابراهیم بن مسعود بن ابراهیم پرداخته و پس از آنکه او در سال 481 درگذشته است، فرزند او مسعود بن ابراهیم را مدح میگفته و مسعود بن ابراهیم در سال 497 پس از شانزده سال سلطنت وفات یافته است. بنابراین تقریبا ابوالفرج رونی در سال 490 بدرود حیات گفته است و حدودا در این زمان 64 سال داشته است.