تأثیر ادبیاتی بر ادبیات دیگر از پیامدهای تعامل فرهنگی ملل مختلف است. هیچ ادبیات پویایی نمی تواند خود را از تأثیر ادبیات ملل دیگر دور نگاه دارد و وقتی در دو سوی این معادله تعامل فرهنگی و ادبی، دو ملت همزبان قرار گرفته باشند، مسئله ضرورتی دیگرگونه می‌یابد. در این میان ادبیات ایران و تاجیکستان که از یک آبشخور زبانی سیراب می‌شوند، می‌تواند محلی برای یک مطالعه تطبیقی باشد. در این مقاله، به بررسی وجوه اشتراک و اختلاف طرز به کارگیری اسطوره، کارکردهای آن و کمیت و کیفیت کاربرد آن در زبان شعری دو شاعر زن معاصر ایرانی و تاجیکی، یکی فروغ فرخزاد و دیگری گلرخسار صفی آوا می‌پردازیم و نشان خواهیم داد که هریک از این سرایندگان، با توجه به ملیت و موقعیت زمانی و مکانی و شرایط فکری و درونی خود چه نگرشی به اسطوره، مضامین و بن مایه‌های اصیل اساطیری داشته و تا چه اندازه از این مصادیق در شعر خود بهره جسته‌اند. برای این کار، مضمون‌ها و مفردات اساطیری که در پژوهش حاضر بررسی خواهند شد عبارت اند از: خدایان، الهه‌ها، ایزدان؛ پیامبران و آیین گذاران؛ شخصیت‌های اسطوره‌ای، تاریخی و حماسی؛ موجودات، گیاهان و جانوران اساطیری و همچنین مکان‌های خاص و اسطوره‌ای.

منابع مشابه بیشتر ...

654f801a00910.jpg

مضامین مشترک در ادب فارسی و عربی

سید محمد دامادی

کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...

6537d3bcd84cb.jpg

بازخوانی دو منظومه‌: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد، مسافر سهراب سپهری‌

عنایت سمیعی

در این اثر، نگرش و دیدگاه‌های سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیان‌های فکری و معرفت‌های عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان می‌کند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58602a50c9c5a.PNG

درآمدی بر نظریه عام کلیشه‌ها

حسن اکبری بیرق

«نظریه عام کلیشه‌ها» یکی از نگاه‌های صورت‌گرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارت‌شناسی و واژگان‌شناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبان‌شناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصه‌های عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثل‌ها، چیستان، کنایات، قصه‌ها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمول‌وار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشه‌ها را معرفی کرد. پرمیاکوف و برخی هم‌نظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینش‌های ادبی باید از عناصر کلیشه‌ای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی به‌این‌گونه عبارات نداشتند، کوشیدند علت وجودی کلیشه‌ها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشه‌ها صرفاً عباراتی دست‌دوم، کهنه و پیش‌پا افتاده نیستند. پرمیاکوف از دیدگاه زبان‌شناسی، نظریه عام کلیشه‌ها را ارائه می‌کند و حدود طرح کلی نظریه‌اش از ضرب‌المثل‌ها (کوچک‌ترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانه‌ها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل می‌شود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحد‌های ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: یادداشت‌هایی درباره نظریه عام کلیشه‌ها می‌توان ادعا کرد که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر درپی طرح مقدماتی این نظریه بوده‌‌است. هدف ما از نگارش این مقاله، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبان‌شناسان و صورت‌گرایان را در مورد کلیشه‌ها و نظریه عام کلیشه‌ها در حوزه ادبیات عامیانه جست وجو کرده‌ایم.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57b160ad2c070.PNG

تأثیرپذیری تفکر اخلاقی صادق هدایت از فلسفه نیچه

حسن اکبری بیرق

صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغه‌های وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون‌کردن و شناساندن فرهنگی با ارزش‌های نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایه‌ریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این مقاله بر آن است که بر اساس اصول مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی اخلاق در آثار هدایت را با توجه به فلسفه اخلاق نیچه بررسی نمایند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله