در گفتار حاضر، به شیوه سندکاوی، مرثیه سرایی و گونههای آن در ادب فارسی و عربی بررسی میشود؛ و اینکه در هر یک از ادب فارسی و عربی، روند و جریان مرثیه سرایی به چه صورت بوده و مرثیه سرایی در این دو ادب چه سیری را طی کرده است، نقطه آغاز آن کجا است و کدامیک از شاعران پارسی و تازی مرثیه سرودهاند و هر کدام در چه مرتبه و جایگاهی قرار دارند. مبنای کار در این مقاله، مقایسه مرثیه خاقانی در مرگ فرزندش رشیدالدین که در سنین جوانی فوت کرده ـ برای نمونه مرثیه سرایی در ادب فارسی ـ و مرثیه ابوالحسن تهامی در مرگ فرزندش ابوالفضل که در نوجوانی در گذشته ـ برای نمونه در ادب عربی ـ است؛ تا با بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو مرثیه، وضعیت مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی به گونه بهتری مشخص شود.
کتاب وداع اشعاریست شامل قصیده، غزل، دوبیتی و مثنوی به مناسبت چهلمین روز درگذشت ابوالحسن ورزی که توسط دوستان و شاگردان ایشان سروده شده است و امیر بهرامی آنها را گرد آوری کرده است.
آنچه در این نوشتار خواهید دید مجموعه مطالبی است در قلمرو فلسفه ادبیات و ادبیات دینی که "اصول نقد ادبی و نقد دینی" گسترده ترین آنهاست و پس از آن "جریان شناسی ادبیات معاصر و سبک ادبیات انقلاب اسلامی" که به تبیین آفات، جریان شناسی و سبک شناسی ادبیات انقلاب اسلامی می پردازد و بحث "نگرشی نو به رسالت شعر و ادبیات"، "ویژگی های یک شاهکار ادبی و شعر فخرالدین عراقی"، "نگاهی به بنیادهای شعر شهریار"، "نقش ادبیات دینی در گسترش ادبیات فارسی" و "نقش شعر در تبیین فرهنگ عاشورا" که نخستین بار یا در کنگره های ادبی ارائه شده اند و یا در مطبوعات پرتیراژ و مجله های علمی به چاپ رسیده اند.
مطايبه جهان طرفهاي از واقعيتهاي معکوس است که همزمان به واقعيت و ضد آن ميپردازد. بنابراين براي بررسي دقيق متن مطايبهآميز بايد به اشکال، انواع و شگردهاي مطايبه توجه کرد. مطايبه ميتواند به شکل هزل، هجو و يا طنز ظاهر شود و شوخيهاي مبتني بر هر يک از اين اشکال را ميتوان در قالبهاي لطيفه، حکايت، قصه و... بيان کرد. در اين مقاله ضمن تعريف انواع و اشکال مطايبه و ذکر نمونههايي از قصههاي مطايبهآميز هزار و يک شب، ابتدا اين حکايتها از لحاظ عنوان به سه دسته طبقهبندي گرديده، سپس از منظر صفات نوعي تيپ ـ قهرمان قصهها مطالعه شده و در نهايت شگردهاي خندهآور اين قصهها، از جمله واژگونگي موقعيت، عدم تجانس، تضاد و اغراق و تصادف، پايان غيرمنتظره، اعمال غيرعادي اشخاص و ... مورد واکاوي قرار گرفته است.
در میان ادبیات جهان، دو ادب فارسی و عربی با وجوه مشترک فراوان میتوانند سهم بهسزایی را در پژوهشهای تطبیقی داشته باشند. خردورزی و عقلمداری و به تعبیر زیباتر حکمت، یکی از این وجوه مشترک و قابل مقایسه است. امرؤالقیس کندی سرآمد سخنسرایان عرب در یک کفه ترازوی این قیاس و رودکی سمرقندی، آدم الشعرای شعر فارسی در کفه دیگر جای گرفته است. امرؤالقیس، روزنههایی از حکمت جاهلی را با استمداد از فطرت و تعالیم گذشته و تجربه زندگی در اشعارش پیاده کرده و رودکی نیز با همین مفاهیم یادشده، ولی با در دست داشتن گنجینه مهمتر، یعنی اسلام، که چشمه بینش و خردورزی است، پا به عرصه شعر نهاده است.