ملال از بن مایههای اصلی فلسفه شوپنهاور است. او برای فائق آمدن بر آن، دو راهکارِ «ژرفاندیشی هنری» و «انکار خواستِ زندگی» (طریق زهد و پارسامنشی) را پیشنهاد کرده است. در نگاه متافیزیکی سنایی به هستی نیز ملال وجود دارد و راههای استحاله وگریز از آن، و مرگ هراسی ـ که در نظر او پیوند تنگاتنگی با ملال دارد ـ پناهبردن به ساحت شعر صوفیانه و نیز تجربه مرگ ارادی است. در این جستار با رویکردی تطبیقی ـ تحلیلی به این نتیجه رسیدهایم که در تجربه سنایی، ساحت عشق و حضور عاشقانه در هستی، راه حل دیگرِ گریز از ملال است؛ چیزی که در اندیشه شوپنهاور به اخلاق مبتنی بر شفقت و عشق شباهت دارد.
تجربه حالت مرگ در واقع تجربه مردم است که همه مردمان آن را درک خواهند کرد. تجربه بتی نویسنده این کتاب، جواب سؤالاتی است که مردم درباره تجربه حالت مرگ میکنند. او شرح میدهد که در آن عالم چطور به حسابهایش رسیدگی کردند، در حالی که هیچکسی جز خود او قاضی اعمالش نبود. معنا و علت برخی حالات منفی دم مرگ را توضیح میدهد و روشن میکند چرا کسانی از این تجربهها سخت ناراحت میشوند.
در مقاله پیش رو به معرفی و توضیح اصطلاح «باده سپندانی» پرداخته شده است. شاعران فارسی زبان در چند بیت به این نوع باده اشاره کردهاند، اما تاکنون معرفی دقیقی از آن ارائه نشده است. این باده که با استفاده از سپندان (=خردل) به عمل میآمده، ظاهراً گیرایی کمتری داشته است، و همین امر باعث شده که در برخی مذهبهای اهل تسنن این نوع باده، نه به صراحت بلکه به تلویح، حلال انگاشته شود. بیگمان حنبلیان آن را حرام و حنفیان حلال میشمردهاند، اما در باب شافعیان و مالکیان ظن غالب بر تحریم است. معنای دقیق بیتهایی که این اصطلاح در آنها به کار رفته و آگاهی از خصایصی که در کتابهای عجایب و ادویه به سپندان نسبت داده شده، همچنین استناد به فقه مذهبهای اهل تسنن، ما را در یافتن تصویر روشنی از باده سپندانی یاری داده است.
امروزه به لطف پيشرفت مطالعات ساختارگرا و نظريههاي روايتشناسي، امکان بازشناسي گونههاي مختلف روايي به شکل دقيقتري فراهم آمده است. شناخت قوانين روايي حاکم بر هر يک از گونهها و تفاوتهاي ساختاري ميان آنها، به درک بهتر تمايزهاي ميان ژانرهاي گوناگون کلام کمک شاياني خواهد کرد. «حماسه» گونهاي است که بر اثر تکامل جنبههايي از روايت اسطورهاي به وجود آمده است. هدف ما در اين جستار، هم سنجي يک روايت اسطورهاي مشخص (در اوستا و متون پهلوي) با ساخت همان روايت در شاهنامه است. مقصود از چنين مقايسهاي، بررسي اين مساله است که ساخت اين روايت اسطورهاي پس از انتقال و بازسرايي در شاهنامه، چه تفاوتهايي کرده است. با وجود شباهت برخي رئوس اصلي داستان جمشيد در اسطوره و حماسه، تفاوتهاي مهمي نيز ميان اين دو وجود دارد که در اين مقاله تلاش ميکنيم به بررسي برخي از آنها بپردازيم.
تشبیه یکی از بارزترین و بنیادیترین شیوههای بیانی است که نفش عمدهای در خیالانگیزی و تأثیر کلام شاعران داشته است. در این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی تشبیهات موجود در ادبیات حکمی بوستان و سرودههای حکمی متنبی از وجوه مختلف: طرفین تشبیه، حسی و عقلیبودن، مفرد و مرکببودن، وجه شبه و بررسی گردیده و تحلیلی آماری از آنها ارایه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر جند سعدی و متنبی از انواع تشبیه از جمله مفرد، مرکب، مطلق، مضمر، بلیغ و مؤکد بهره گرفتهاند؛ اما در کاربرد تشبیه به لحاظ آماری با یکدیگر تفاوتهایی دارند. از دیگر نتایح تحقیق این است که تشبیهات سعدی در بیشتر موارد مفرد، بلیغ، واضح و بدون تعقید است؛ اما گرایش متنبی به تشبیهات ضمنی، مقید یا مرکب، معقد و غیرصریح بیشتر است.