در این نوشتار ابتدا نظری اجمالی در مورد ترجمه ارایه شده است. سپس متن ادبی از دیدگاه شهریار که شعر را به عنوان نمونه‌ای کامل از متون ادبی معرفی کرده، مورد بررسی قرار گرفته است. به تبع آن شعر از دیدگاه ایشان و دیگر شعرا، به عنوان نمونه‌ای فراگیر از متون ادبی‌ بحث و پس از آن دیدگاه منتقدانه ادبا در شکل ارتباط بین فردی یک‌ جانبه و دو جانبه در شعر ارایه شده است. به طوری که شعر به عنوان‌ نمود عینی ارتباط بین ـ فردی بین شاعر و نیرویی ماوراء طبیعی و اولین نوع ترجمه ادبی از احساس شاعر برای خود و هم زبانانش‌ معرفی شده است و همچنین ترجمه، در مرحله دوم توسط واسطه‌ برای مخاطب غیرهم زبان شاعر از جنبه‌های مختلف و با توجه به‌ نظریه‌پردازی‌های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است و رابطه ادیب‌ و مترجم در وهله اول رابطه‌ای بین ـ فردی و افقی و در مواردی‌ همراه با چشمداشت از جانب صاحب اثر و از پایین به بالا معرفی‌ شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

64d8d63906715.jpg

فرهنگ دستوری

محمد مهیار

دست يافتن به فرهنگ جامع واژگان و اصطلاحات زبان فارسي ، آرزويي است كه هر فارسي زباني كه به نوعي با انديشه و كتاب سرو كار دارد در فكر خود مي پرورد ؛ و تلاش در اين راه وجهه همت بسياري از خدمتگزاران به فرهنگ و تمدن و ادبيات فارسي و ايراني است. اما اين مهم بدون حصول مقدماتي چند ميسرنمي شود ، يكي از اين مقدمات ، تاليف و تدوين واژه نامه هاي اختصاصي در رشته ها وفنون و علوم مختلف است .البته تدوین فرهنگ اختصاصی برای رشته ای خاص در زبان فارسی سابقه ای بس طولانی دارد و عمر آن کمتر از درازنای تاریخ نظم و نثر فارسی نیست، به گونه ای که یکی از قدیمی ترین کتب منثور زبان فارسی، فرهنگ اختصاصی در مفردات طب است، موسوم به الابنیه عن حقائق الادویه که در واقع توجه پیشینیان ما به این شاخه از فرهنگ نویسی را نشان می دهد.

64ac2b720dbc9.jpg

فرهنگ ترجمه و قصه های قرآن مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری

ابوبکر عتیق نیشابوری مشهور به سورآبادی

بخش نخستین کار نویسنده این سطور بررسی سبک سخن سورآبادی از خلال قصه ها و ترجمه ها بود، و ازین حیث زبان قصه ها بیشتر درخور توجه می نمود، چرا که زبان ترجمه عموما به لحاظ تقیّد بسیار گزارشگران کلام خدا در روزگاران گذشته بر این که سخنی به خطا گفته نیاید و کلمه ای به نادرست ترجمه نشود بسا که از شیوه زبان قرآن متاثر می شد و از هنجار زبان پارسی دور می گشت. اما زبان قصه از این تقیّد و تعهّد به دور است و روح زبان گوینده در آن بیشتر نمودار. با این حال، نویسنده ترجمه های قرآن را نیز درین بررسی از نظر دور نداشت و هر نکته ای را که قابل بحث و بررسی می یافت و نتیجه ای به گمان او از آن به دست می آمد یادداشت می نمود. حاصل این همه، خصوصیات زبانی ابوبکر عتیق را در دو بخش جداگانه زبان قصه ها و زبان ترجمه ها زیرعنوان یگانه "شیوه گفتار" مصنف درین کتاب فراهم آورد. بخش بعدی، بررسی مسائل لغوی قصه های کتاب بود. این کتاب ازین نظرگاه بس سودمند و قابل اعتنا است. گنجینه ای است که بسیاری از مفردات و ترکیبات سره و زیبای فارسی را در آن می توان دید. از این رو نگارنده تلاش کرد که تا می تواند همه آن مروارید های نفیس و گرانبها را از ژرفای کتاب برآورد و در مواردی که گاه ذکر مثال هایی از دیگر کتاب های استوار نظم و نثر کهن پارسی دربایست می نمود به ایراد نمونه ای از آن ها بپردازد، تا هم معانی آن کلمات را با آن شواهد روشن تر نماید و هم برای مقایسه کاربرد آن واژگان در کتاب سورآبادی و آثار دیگر استادان زبان فارسی زمینه ای فراهم آورده باشد. آخرین بخش کتاب شامل دو فصل است: فصل اول این بخش راجع به برابرهای قرآنی واژه های فارسی است و بخش دوم آن، معادل های فارسی واژه های قرآن است.