دستوریشدگی و واژگانیشدگی از فرایندهای مهمی هستند که به طوری عادی، هم زمان میتوانند در هر زبانی وجود داشته باشند. از رهگذر دستوریشدگی، امکانات دستوری از منابع واژگانی به زبان اضافه میشوند. از طرف دیگر در واژگانیشدگی اجزاء زبانی به واژگان اضافه میشوند. چگونگی تکوین افعال مرکب میتواند این تعاریف ساده از دستوریشدگی و واژگانیشدگی را با چالش روبهرو کند و جدا بودن این دو از هم را زیر سوال ببرد. افعال مرکب از دو جزء فعلی (همکرد) و غیر فعلی (همراه) تشکیل شدهاند. همکرد از افعال قاموسی تمامعیار که از معنای اصلی تهی شدهاند به وجود آمده است و همتاهای قاموسی همکردها هنوز در زبان فارسی وجود دارند. از همکردها برای ساختن افعال مرکب جدید به صورت زایا استفاده میشود و از این طریق کلمات جدیدی به واژگان زبان فارسی اضافه میشوند. در فرایند اول، یعنی به وجود آمدن همکرد، بسیاری از خصوصیات دستوریشدگی روبهرو هستیم. در واقع تلاش اصلی ما در این تحقیق این است که با ملاکهای عینی نشان دهیم فرایند اول یا همان دستوریشدگی در تکوین همکردها واقعاً نقش داشته است. تکوین همکردها را از رهگذر دستوریشدگی همکردشدگی نامیدهایم. همکردشدگی پیامدهای نظری بسیار مهمی را در بر دارد. بر اساس دستوریشدگی، کلیه امکانات دستوری از واژگان به وجود میآیند و این امر تکجهتی و برگشتناپذیر است. وقوع همکردشدگی به این معناست که از امکانات دستوری برای واژهسازی استفاده کردهایم و این یک چرخه را نشان میدهد که تکجهتی بودن دستوریشدگی را به زیر سوال میبرد و مبین آن است که دو فرایند دستوریشدگی و واژگانیشدگی همیشه در جهت مخالف هم نیستند و میتوانند با هم نظامی از روابط را به وجود بیاورند.
در چهارچوب دستور وابستگی، فعل مرکز ثقل جمله است، زیرا فعل است که تعیین میکند هر جمله با چه متممهایی باید یا میتواند به کار برود، بنابراین بخش زیادی از اطلاعات نحوی جمله مربوط به فعل است که در مقابل هر فعل در واژگان زبان مندرج میباشد. یکی از مهمترین مباحث دستور وابستگی این است که چه اقلامی را باید به عنوان فعل در واژگان زبان مدخل کرد. پرداختن به این مسئله در زبان فارسی، مخصوصاً در مورد فعلهای مرکب اهمیت بسیاری دارد، زیرا فعل مرکب فارسی در زمره واحدهای واژگانیای است که توصیفهای متعدد و متفاوتی از آن وجود دارد.
مقوله فعل مرکب از جالب توجهترین، ظریفترین و در عین حال پیچیدهترین بخشهای پژوهشهای دستوری است که توجه بسیاری از دستورنویسان و زبانشناسان را به خود معطوف کرده است. در این مقاله برآنیم تا ضمن بررسی جدیدترین تحلیلها از فعل مرکب فارسی، به بررسی ساخت موضوعی فعل مرکب فارسی گفتاری معیار بپردازیم، آنگاه بسامد وقوع فعل مرکب را در زبان فارسی گفتاری معیار تعیین نماییم و تحلیلی آماری از آن به دست دهیم.
در شماره اول مجله فرهنگنویسی، آقایان سجاد آیدنلو، ابوالفضل خطیبی و علی اشرف صادقی در یادداشتهایی، با ارائه دلایل و شواهد مختلف، نظر خود را در مورد معنی و املاهای «یازگار» و «یادگار/یازگار» در نسخه بدلهای شاهنامه بیان داشتهاند. به لحاظ املایی نیز صادقی، با ارائه شواهدی از پهلوی و فارسی نو متقدم، صورت «یازگار» را صورتی اصیل دانسته است. به نظرنگارنده گفته اخیر تنها در صورتی میتواند صحیح باشد که صورت املایی «یازگار» را کلمه کاملاً متمایزی در نظر بگیریم که با «یادگار» و معناهای آن ارتباطی نداشته باشد. در این نوشته، سعی میکنیم با توضیح بعضی از تغییرات منظم آوایی/ واجی فارسی صحت این مطلب را ثابت کنیم.
فعل از عناصر اساسي ساخت جمله است و به همين دليل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. اين جزء در چارچوب نظريههاي زبانشناسي جديد نيز از جنبههاي مختلفي چون ـ معنا، نقش، و ساخت صرفي و نحوي مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. یکی از نظریههای مهم درباره این عنصر، نظریه وابستگی است. نظریه وابستگی نسخههای مختلفی دارد، ولی نکته مشترک تمام آنها قلمداد نمودن فعل در مقام مهمترین جزء جمله است.