پژوهشها و بررسیهای علمی درباره سیستان و تاریخ آن، پیشینهای طولانی دارد. در این پژوهشها، شماری از منابع مربوط به جنبههای گوناگون تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی در سیستان شناسایی و تعدادی از آنها منتشر شدهاند. با این همه، هنوز شماری از منابع مربوط به این منطقه وجود دارند که شناسایی و بررسی نشده و یا اینکه نشر نیافتهاند. از خلال پژوهشهای تاریخی، آشکار میگردد که تا پیش از تجزیه سیستان در اواخر قرن 31 هـ.ق.91/ م. نظام سیاسی ریشهدار محلی در این منطقه برقرار بوده است که پس از فرمانروایی صفاریان بر ایران، با عنوان"ملوک نیمروز"شناخته میشدهاند؛ از بررسی متون تاریخی مربوط به ملوک نیمروز برمیآید که نوعی رسم یا سنت تاریخنویسی در دستگاه آنان وجود داشته است؛ دو کتاب تاریخ سیستان و احیاء الملوک، بدین سنت تعلق دارند. اینک و در پی جستجوهای جدید، نمونهای دیگر از متون تاریخی ملوک نیمروز به نام شجره الملوک معرفی و بررسی میشود که میتوان آن را آخرین نماینده رسم تاریخنویسی ملوک نیمروز بهشمار آورد. پژوهش کنونی با طرح نظریه سنت تاریخنویسی ملوک نیمروز، در صدد است تا نشان دهد که آغاز تاریخنویسی فارسی در ایران بعد از اسلام، احتمالا با این سنت در سیستان پیوند داشته است. درعینحال این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی سه متن متعلق به این سنت، روش و بینش حاکم بر آنها را نیز ارزیابی کند.
تحقیق انجام شده برای محتوای این کتاب جهت بررسی و شناساندن زمینه های تاریخی روی کار آمدن «دولت صفاری» و زمینه شکل گیری آن در نیمه قرن سوم هجری است. تلاش نویسنده برای روشن ساختن ویژگی ها و جایگاه تاریخی صفاری است و پاسخ پرسش هایی خواهد بود که روشنگر یکی از مهمترین دوره های تاریخ ایران است...
در میان قهرمانان ملی ایران و مردان دلیر و آزادهای که برای استقلال و شرف ایران برخاستهاند سیمای یعقوب لیث از همه درخشندهتر و مانوستر است. این کتاب صفحاتی درخشان از تاریخ ایران را نیز که مربوط به سرزمین قهرمانپرور سیستان و زابلستان است از نظر میگذراند و در واقع در این رمان تاریخی به همان صورت که اتفاق افتاده است در قالب داستان و سرگذشتی شیرین بازگو شده است. کتاب شیرمرد سیستان نوشته ناصر نجمی در سال 1339 توسط انتشارات بنگاه مطبوعاتی عطائی به چاپ رسیده است.