نویسنده، در این جستار کوشیده است تا حکیم عمر خیام را بال نگاهی عقلانی بنگرد و قضاوت نهایی را نیز به عهده دانشمندان فرهیخته گذارد. بدین جهت، این حکیم فرزانه از سه منظر، مورد بحث و کاوش قرار گرفته است؛ یکی از زاویه دید معاصران فرهیخته وی تا سده نهم؛ دو دیگر، از نگاه محققان جهان معاصر؛ سه دیگر، بررسی مضامین رباعیات آن شاعر وارسته.
«رساله علامه بزرگوار محمد دهدار در قضا و قدر»، به زبان فارسی و در پاسخ به سؤال برخی از برادران دینی در باره مسئله اختیار و جبر و قدر ، توسط محمد دهدار ، نوشته شده است. این رساله، در موضوع خود، بسیار سودمند و ارزش مند است، ولی علی رغم نفاستش، همچون کثیری از آثار ارزنده دیگر، در کنج انزوا افتاده بود و ارباب دانش از فواید جلیله اش محروم بودند، لذا استاد حسن زاده ، بر آن شدند که آن را تصحیح و همراه با تعلیقات سودمند خویش، در دست طبع و نشر قرار دهند. رساله، بسیار کوتاه و فاقد باب بندی و فصل بندی است و مطالب آن، در ذیل چهار مقدمه، عرضه شده است. تعلیقات هجده گانه استاد حسن زاده، در پایان رساله، ذکر گردیده است. مطالب مطرح شده در رساله، اجمالا، عبارت است از: اشاره به اخباری که اولین مخلوق را عقل دانستهاند و معنای اقبال و ادبار آن (در روایت آمده که خدا به عقل گفت: اقبل؛ یعنی روی آور، پس روی به خدا آورد، سپس فرمود: ادبر؛ یعنی پشت کن، پس به خدا پشت کرد...) ؛ عدم صرف بودن ممکن، قبل از ایجاد و شیئیت یافتن و دارای استعداد و اقتضا شدن، پس از تعلق ایجاب واجب به آن؛ توضیح در مورد علم فعلی و انفعالی و تقسیم هر کدام به اجمالی و تفصیلی و کیفیت تعلق علم خدا به مخلوقات؛ وجود همه موجودات در هر ظرفی که فرض شوند، از خداست و تشخص خاص آنها (که اشعری آن را کسب و معتزلی آن را فعل میخواند)، از مباشر قریب.
در این کتاب سعی شده است عده ای از مشکلات دوران جوانی به صورت تاریخچه های کوتاه شرح داده شود و راه صحیح حل آنها برای حفظ آرامش روان آدمی روشن گردد. باشد که نسل جوان از این همه یاس و ناامیدی نجات یابد و روزگار را قدری با کامرانی و لذت گذراند و زندگی، در حقیقت مجموعه شادیها و لذت ها را در پناه آرامش خاطر واقعی شناسد.
صحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح از سوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. اما عرفان همواره با نوعی رمز و راز همراه بوده و پیروان این طریقت معنوی کمتر تمایلی به افشاء دانسته های خود داشته و دارند لذا اقوال و تعابیر متفاوتی در مورد این روش وجود دارد تا آنجا که برخی برای فراغت از کنکاش در مورد آن یکسر به رد و بطلان چنین تفکری پرداخته و هر نوع جلوه و تظاهر عملی ونظری را مردود دانسته اند. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باور مشخصی از ادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی از روح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای در تمام ادیان و مذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمز ماندگاری عرفان نیز همین است. لفظ عرفان از میستیک یا گنوسیسم به معنای مرموز و پنهانی به فارسی ترجمه شده است.در بین محققین عرفان این اتفاق نظر وجود دارد اساس عرفان تلفیق دو تفکر اصالت ماده و اصالت معنویت است. گفتار نخست : پیرامون برخی از مباحث عمومی عرفان و تصوف - گفتار دوم : بررسی کوتاه و کاوش پیرامون واژه صوفی - گفتار سوم : بررسی و بحثی کوتاه در تکون عرفان و تصوف در ایران. گفتار چهارم: بررسی و بحث پیرامون چند مسئله مهم عرفان و تصوف . گفتار پنجم: بررسی کوتاه برخی از مسایل برجسته عرفان عملی در راستای مراحل سلوک و... گفتار ششم: نگرشی کوتاه به اصطلاحات عرفانی گفتار هفتم: بیان سیر تکاملی عرفان و تصوف.
در این جستار کوشش به عمل آمده تا به اختصار؛ دوره درخشان تصوف و عران عصر باباطاهر (سده پنجم) ارایه شود. مطالب مقاله در سه بخش گفته آمده است که عنوانهای آنها به قرار زیرین است: الف) معرفی شخص باباطاهر و بررسی عرفان و تصوف سده پنجم. این خش خود در سه قسمت نگاشته آمده است که عناوین آنها چنین است: 1ـ معنی عرفان و تفاوت آن با تصوف. 2ـ بیان این نکته که دانش عرفان، دانشی شخصی (علم حضوری) است، بنابراین، این دانش نه خطابردار نه قابل انتقال به غیر باشد. 3ـ دورنمایی از عرفان و تصوف از سده دوم و بیان چون و چندی آن در این زمان. ب) معرفی باباطاهر عریان و تنی جند از صوفیان و عارفا معاصر وی. این بخش در دو قسمت نوشته آمده است: 1. معرفی مشایخی که روش تصوف زاهدانه داشتند. از این فرقه چهارتن از صوفیان سترگ با ذکر برجستهترین آثارشان معرفی شدهاند. 2. معرفی عارفانی که مسلک عرفان عاشقانه داشتند. از این دسته نیز به شناساندن چهار تن بسنده شده است. ج) نتیجهگیری کلی از شیوههای عرفانی آن زمان. این بخش نیز در دو مرحله نگاشته آمده است: 1. ذکر نمونههایی از باورهای آن چهار صوفی که روش تصوف زاهدانه داشتند؛ نتیجهگیری و تحلیل باورداشتهای ایشان و بررسی زهد و عبادت منفی و مثبت. 2. ذکر نمونههایی از برجستهترین آثار چهارتن دیگر از عارفانی که هم فکر باباطاهر بودند ـ سرانجام در این قسمت از شیوه ایشان نتیجهگیری به عمل آمده و پایهگذاران عرفان عاشقانه معرفی گردیده است.