اسلوب حکیم یکی از عناصر زیباشناختی در متون است که گوینده بنابر اقتضاهای بافتی و موقعیتی، روش خردمندانه و حکیمانهای برای بیان غرض خود در پیش میگیرد. این عنصر اگرچه گاه در بدیع و گاه در استفهام مطرح میشود؛ اما به دید غالب در علم معانی و موارد خروج کلام از اقتضای ظاهر است که بهکارگیری آن بر بلاغت کلام میافزاید و بلیغ بودن قائل آن را ثابت میکند. بهکارگیری این شیوه هنری در زبان قرآن که متصف به بلاغت بوده و جنبه بلاغی آن از جمله موارد اعجاز زبانی آن به شمار میآید، اهمیت این مسئله را روشن میسازد. اثبات بلاغت قرآن کریم با بررسی این آرایه برای نشاندادن زیبایی و بخشی از وجوه اعجاز قرآن کریم و عمق بخشیدن به فهم کلام وحی الهی، با بیان اسرار و اغراض بلاغی مورد نظر خداوند در به کار بردن آن، از اهداف این پژوهش هست که تلاش شدهاست با روش توصیفی ـ تحلیلی و از طریق ذکر نمونههایی از ده جزء میانی قرآن کریم و نیز نمودازی آماری به آن دست یابیم. اشاره به فراوانی و میزان کاربرد این آرایه برای اثبات تاثیر کارآمدی آن در جهت نشان دادن و تثیبت بلاغت قرآن کریم و تقسیمبندی این آرایه بر چهار وجه مذکور از مهمترین مشخصههای این پژوهش است. رویارویی با عناد و ناسازگاری مخالفان پیامبر اکرم (ص) مبنی بر خواستهها و بهانههایی غیر قابل قبول برای نپذیرفتن ربوبیت خداوند متعال و رسالت رسول اکرم (ص)، از جمله دلایل به کاربردن آرایه ادبی اسلوب حکیم است.
از موضوعات مهم قرآن که نسبتا بخش عمده اى از آن را در بر مى گیرد موضوع «قصص» در آیات شریف الهى است که پیرامون زندگى رسولان و پیامبران و امت هاى آنان سخن مى گوید و بعضا زندگى فرد و یا افراد محدودى را نیز مطرح مى کند. اگر بخواهیم قرآن را به سه بخش تقسیم کنیم دو بخش نخست آن را «عقاید و معارف» و «قوانین و احکام» و بخش سوم آن را داستان هاى قرآن تشکیل مى دهد، و مى بینیم قصص قرآن در هر دو بخش سابق حضور دارد زیرا درگیرى و کشمکش هاى پیامبران با امت ها و اقوام خویش درباره معارف و احکام بوده است در این صورت از قصص به عنوان ابزار هدایت بهره گیرى شده و در خدمت عقاید و قوانین اخلاقى قرار گرفته است. یکى از ویژگى هاى قصص قرآن بیان اهداف آنهاست. انبیاى الهى، پاکترین، آگاه ترین و امین ترینِ افراد براى هدایت انسان بودهاند، از همینرو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت هاى خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه پرستى و از نادانى به معرفت و آگاهى سوق دهد و حیات طیبه را براى آنان به ارمغان آورد. زندگانىِ برگزیدگانِ حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دورانِ ابلاغِ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت انگیز و نیز ناملایمات فراوانى همراه بوده است، ولى سرانجام کامیاب گشتند و پیام هاى خداوند متعال را به مردم رساندند. مطالعه این داستانهاى واقعى و اعجاب آور براى هر خوانندهاى درس آموز و عبرت انگیز است.در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال پردازى و افسانه سازى با قلمى شیوا نوشته شده است. قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. داستان حضرت سلیمان به دلیل گستردگی و تنوّع ماجراها، تأثیرات گوناگون و متفاوتی در متون ادب فارسی گذاشته است که آن را از داستان دیگر پیامبران ممتاز میکند. با وجود قدمت روایت این داستان در منابع آیین یهود، قرآن کریم، بهترین و نخستین منبع شاعران و عارفان برای استفاده بوده است. موضوعاتی مانند عدالت سلیمان، منطق الطّیر دانستن او، تسلّط بر دیوان و...از جمله روایات قرآنی داستان سلیمان است؛ ولی با این وجود ادیبان فارسی از روایت تفاسیر و کتب قصص انبیاء در مورد سلیمان (ع) که پُر از اسرائیلیات است، بـه دلیل شهرت و جذّابیّت این داستان ها تاثیر پذیرفته اند، برای نمونه؛ موضوع انگشتری سلیمان که مضمون های زیبایی از آن در ادبیّات فارسی، خصوصاَ متون عرفانی، خلق شده است.
پارسیان اهل کتابند، نوشته محمدطاهر رضوی و ترجمه م. ع. مازندی، در دفاع از آیین زرتشت و در پاسخ به ایرادهای وارد آمده بر آن نوشته شده، و از طرفی، عنوان پارسیان، ناظر به زرتشتیان ساکن هند است. مؤلف معتقد است که پارسیان نه تنها قومی خداپرستاند، بلکه دین ایشان، تفاوتی با ادیان یهودی، مسیحیت و اسلام ندارد. ازاینرو، سنجشی تطبیقی میان باورهای زرتشتیان با دینهای یاد شده انجام داده است. روش نویسنده، همانطور که آمد، دفاعی بوده و نویسنده برای نگارش کتاب، از برخی منابع زرتشتی و بیشتر منابع اسلامی که به دین زرتشت اشاره کردهاند، بهره جسته است. کتاب فاقد فصلبندی مشخص است. مؤلف در دیباچه ابتدا از انگیزه نگارش کتاب سخن گفته است. بحث بر سر پرستش خدای واحد در دین زرتشت، مطالب آغازین کتاب را تشکیل میدهد. در ادامه به نظریات مختلف درباره زندگی زرتشت اشاره شده است. سپس نویسنده به بحث درباره نگارش اوستا و معرفی بخشهای اصلی آن (اوستای اصلی و جدید) و دفاع از باورهای زرتشتی پرداخته است. نویسنده با جستاری در اندیشههای دینی زرتشتی و سنجش آنها با آموزههای دینهای اسلام و یهود و مسیحیت، زرتشت را همانند سایر پیامبران از جانب خداوند دانسته است. بررسی ارتباط مسلمانان با زرتشتیان در دورههای مختلف و جایگاه زرتشتیان در منابع اسلامی و دیدگاه این منابع نسبت به این دیانت و پیروان آن، مطالب انجامین کتاب را تشکیل میدهد
تصاویر شعری، از عناصر اصلی شعر است و یکی از معیارهای مهم نقد شعر نزد ناقدان ایرانی و عرب در همه دورهها بهشمار میرود. در دوره معاصر، توجه به این جنبه از زیباییشناختی شعر ازسوی ناقدان دو زبان مورد بحث، بیشتر شد؛ تا جایی که برخی ناقدان برجسته فارسی و عربی، آثاری مستقل را در این حوزه، تألیف کردند. کمال ابودیب و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، ازجمله این ناقدان هستند که در آثار ارزنده خود، دیدگاههایی جدید و روشن را درحوزه صور خیال، طرح کردهاند. بررسی آثار ابودیب درباره صور خیال شعری، بیانگر نگاه کلی ناقد به این پدیده زیباییشناختی است و پژوهش او درواقع، کاوشی در ساختار زبانی اثر ادبی، بهشمار میرود. این ناقد بر دیدگاه عبدالقاهر جرجانی ـ که تصاویر شعری را از عناصر اصلی، بلکه زنده و پویا در خلق اثر هنری میداند ـ صحه گذاشته و تأکید کرده است. وی هماهنگی میان سطح معنایی و روانشناختی را از عوامل پویایی و غنای صور شعری، بهشمار آورده و آن را از دستاوردهای عبدالقاهر جرجانی دانسته است و با تکیه بر دستاوردهای جرجانی در این شکل از نقد کوشیده است تا غنای میراث ادبی خود را در این حوزه، اثبات کند. اندیشههای شفیعی در کتاب صور خیال در شعر فارسی، ژرفاندیشی و نگاه نافذ او را به این جنبه از نقد شعر نشان میدهد. وی صور خیال را مجموعهای از تصورهای بیانی و مجازی دانسته و روش او در این حوزه از نقد،برعکس شیوه ابودیب، جزئی و تفصیلی است. این ناقد همچون ابودیب، روش تطبیقی را انتخاب کرده و پساز شرح مسائل نظری در این حوزه، آنها را با نمونههای شعری، تطبیق داده است. نگاهی انتقادی همراه با بیان اندیشههای نقد جدید درباره تصاویر شعری و تألیف کتاب مستقل در این حوزه، ما را بر آن داشت تا به بررسی و مقایسه دیدگاههای این دو ناقد درحوزه تصاویر شعری بپردازیم.
تصویر شعری، بخش جداییناپذیر هنر شعری است. شاعر با کمک تصویرگری تلاش میکند تا موضوعات را در قالبی محسوس و گویا به خواننده منتقل کند و احساسات و عواطفش را برای او روشن و شفاف بیان کند. بررسی تصاویر شعری هر شاعری نمایانگر هنر او در خلق و آفرینش مفاهیم جدید، نمایاندن امور معنوی و انتزاعی در پوششی نو و جاری کردن روح حیات در امور بیجان است. هر چه تصاویر هماهنگتر، قویتر و رساتر باشد، شعر نیز به تیغ آن دارای انسجام و قدرت بیشتری خواهد بود. شاعران رمانتیک، بیش از دیگر مکتبهای ادبی در اشعار خود از تصویرهای شعری بهره گرفتهاند، تصویر برجسته آن را در شعر شابی، یکی از نمایندگان جریان رمانتیک عربی، مییابیم. ناقدان، تصویرپردازی شعری را از دو جهت شکل و مضمون مورد نقد و بررسی قرار میدهند. اما مقاله حاضر تلاش دارد پس از مباحث مقدماتی از مفهوم تصویر و ویژگی آن در شعر معاصر عربی، تصویرهای شعری شابی را از نظر مضمون غالب تصویرهایش مورد بررسی قرار دهد تا بدین وسیله به دیدگاه شاعر در این خصوص دست یافته و نشان دهد شاعر چگونه با تصویرپردازی توانسته مفاهیم و احساسات خود را به خواننده خویش منتقل سازد. بررسی اشعار شابی حاکی از آن است که موضوعاتی چون: مرگ، عشق، حزن و اندوه، جامعه، مردم و ... در مضامین شعری وی نمود بارزی دارد و کاملاً متناسب با مکتب شعری اوست. از طرفی دیگر، یکی از نکات قابل توجه در بررسی تصویرپردازی شعری شابی نشان میدهد طبیعت و عناصر برگرفته از آن عنصر مهم و اساسی در اغلب تصویرهای وی میباشد.