اگرچه دقیقی اول کسی نیست که در تاریخ ادب فارسی به نظم منظومههای حماسی اقدام کرده باشد، اما به لحاظ زمانی بر فردوسی فضل تقدم دارد، منظومه ناتمام گشتاسپنامه او که توسط حکیم توس در مطاوی شاهنامه جاودان شد به وسیله فردوسی و منتقدان گذشته، متأخر و معاصر به محک نقد گذاشته شده و همگی آنان متفق القولند که فردوسی در شیوه پهلوانی گوی سبقت را نه تنها از دقیقی که از همگان ربوده است. در این مقاله سعی شده است تا دلایل برتری و تفوق فردوسی بر دقیقی از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
یکی از گروههای مهم اجتماعی که از پیش از اسلام در ایران به کار شاعری و نوازندگی مشغول بوده و پس از آن نیز در حفظ حماسههای شفاهی ملی، نقش قابل ملاحظهای داشتهاند گوسانان یا خنیاگران هستند؛ این گروه نه تنها در آغاز ادب فارسی که حتی در دورههای بعد و تا به امروز به فعالیت ادبی به ویژه نقل داستانهای حماسی اشتغال داشتهاند.
سبک، در زبان عربي به معني گداختن و ريختن زر و نقره است و سبيکه پاره نقره گداخته را گويند. در اصطلاح ادبي به معناي طرز خاصي از نظم و نثر است که معادل style اروپايي است. Style خود از ستيلوس يوناني مأخوذ است، به معناي آلتي فلزي يا چوبين که به وسيله آن حروف و کلمات را بر روي الواح مومي، نقش ميکردهاند. بررسي سبک سخن در ايران، با سبکشناسي بهار آغاز شد. کتاب سه جلدي وي- سبکشناسي يا (سير تطور نثر فارسي)- به بررسي آثار نثر فارسي از آغاز تمدن اسلامي تا عصر حاضر پرداخته است و تقريبا پس از او نيز تمامي کساني که در اين حوزه فعاليت نمودهاند ـ جز شفيعي کدکني و شميسا و چند تن ديگر از سبکشناسان همروزگار ما ـ همان شيوه بهار را در سبکشناسي نظم و نثر دنبال کردهاند. سبکشناسي بهار ضمن ارزشهاي بسياري که دارد، به دور از خلل و کاستي نيست. در اين مقاله سعي شده است با نگاهي انتقادي به سبکشناسي در ايران، شيوهاي تازه در سبکشناسي ارایه گردد. شيوهاي که در آن با پرهيز از برخورد ذوقي، درصدد است تا راهي علمي براي مطالعات سبکشناختي پيشنهاد نمايد.