واژۀ «قرن» در بسیاری از زبانهای کهن سامی با اندکی اختلاف در چگونگی تلفظ، کاربرد داشته است. اگر چه «قرن» در تمامی این زبانها به معنای «شاخ» به کار رفته است، ولی این واژه به جز معنای حقیقی، معانی مجازی دیگری نیز دارد که در هر زبانی با زبان دیگر متفاوت است. از جمله اینکه معنای مجازی قرن در زبان عربی با زبان عبری متفاوت است. با توجه به اینکه یهودیان یثرب سؤالاتی را دربارۀ «ذوالقرنین» مطرح کردهاند که خود ریشه در عهد قدیم کتاب مقدس دارد، پس کلید فهم دقیق ترکیب ذوالقرنین را باید در واژۀ قرن و دلالتهای معنایی آن در زبان عبری، به ویژه در اسفار عهد قدیم جستجو کرد. این امر میتواند ما را در یافتن مصداق ذوالقرنین نیز یاری کند. با مراجعه به اسفار متعدد عهد قدیم متوجه میشویم که قرن (قِرن) افزون بر شاخ، در معانی دیگری همچون قدرت، زور، شکوه، فرزند و حکومت نیز به کار رفته است. همچنین ذوالقرنین در سِفر دانیال صفت قوچ دوشاخی است که ابتدا به غرب و سپس به شمال و جنوب شاخ میزند، یعنی اینکه ابتدا به غرب و بعد به شمال و جنوب تسلط مییابد و در همین سفر از این قوچ به «پادشاهان ماد و فارس» تعبیر شده است. بنابراین باید در میان پادشاهان ماد و فارس به دنبال ذوالقرنین بگردیم. از آنجایی که این پژوهش در حوزۀ زبان و ادبیات تطبیقی میان زبان عربی و عبری قرار دارد، ما نیز از روش نقد تطبیقی بهره بردهایم.
موضوع کتاب بدایه العربیه دوره صرف و نحو زبان عربی برای سال اول دبیرستانهاست که مطابق برنامه جدید وزارت فرهنگ در سال 1334 توسط محمدتقی کمال تالیف شده است
از موضوعات مهم قرآن که نسبتا بخش عمده اى از آن را در بر مى گیرد موضوع «قصص» در آیات شریف الهى است که پیرامون زندگى رسولان و پیامبران و امت هاى آنان سخن مى گوید و بعضا زندگى فرد و یا افراد محدودى را نیز مطرح مى کند. اگر بخواهیم قرآن را به سه بخش تقسیم کنیم دو بخش نخست آن را «عقاید و معارف» و «قوانین و احکام» و بخش سوم آن را داستان هاى قرآن تشکیل مى دهد، و مى بینیم قصص قرآن در هر دو بخش سابق حضور دارد زیرا درگیرى و کشمکش هاى پیامبران با امت ها و اقوام خویش درباره معارف و احکام بوده است در این صورت از قصص به عنوان ابزار هدایت بهره گیرى شده و در خدمت عقاید و قوانین اخلاقى قرار گرفته است. یکى از ویژگى هاى قصص قرآن بیان اهداف آنهاست. انبیاى الهى، پاکترین، آگاه ترین و امین ترینِ افراد براى هدایت انسان بودهاند، از همینرو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت هاى خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه پرستى و از نادانى به معرفت و آگاهى سوق دهد و حیات طیبه را براى آنان به ارمغان آورد. زندگانىِ برگزیدگانِ حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دورانِ ابلاغِ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت انگیز و نیز ناملایمات فراوانى همراه بوده است، ولى سرانجام کامیاب گشتند و پیام هاى خداوند متعال را به مردم رساندند. مطالعه این داستانهاى واقعى و اعجاب آور براى هر خوانندهاى درس آموز و عبرت انگیز است.در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال پردازى و افسانه سازى با قلمى شیوا نوشته شده است. قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. داستان حضرت سلیمان به دلیل گستردگی و تنوّع ماجراها، تأثیرات گوناگون و متفاوتی در متون ادب فارسی گذاشته است که آن را از داستان دیگر پیامبران ممتاز میکند. با وجود قدمت روایت این داستان در منابع آیین یهود، قرآن کریم، بهترین و نخستین منبع شاعران و عارفان برای استفاده بوده است. موضوعاتی مانند عدالت سلیمان، منطق الطّیر دانستن او، تسلّط بر دیوان و...از جمله روایات قرآنی داستان سلیمان است؛ ولی با این وجود ادیبان فارسی از روایت تفاسیر و کتب قصص انبیاء در مورد سلیمان (ع) که پُر از اسرائیلیات است، بـه دلیل شهرت و جذّابیّت این داستان ها تاثیر پذیرفته اند، برای نمونه؛ موضوع انگشتری سلیمان که مضمون های زیبایی از آن در ادبیّات فارسی، خصوصاَ متون عرفانی، خلق شده است.
تصحیف را از دو منظر ـ منظر رسمالخط فارسی و منظر بلاغی ـ میتوان تعریف کرد و تعریف دوم ریشه در تعریف اول دارد. اصطلاح تصحیف را، پیش از آنکه در کتابهای بلاغی آید، ادیبان و زبانشناسان و فرهنگنویسان، غالباً در کنار تحریف، فراوان به کار بردهاند. حمزه بن حسن اصفهانی (وفات: 360) شاید نخستین کسی بوده باشد که کتابی مستقل درباره تصحیف نوشته است.
علمای عروض واحد وزن شعر عربی را بهدرستی بیت دانستهاند. علمای عروض فارسی نیز به پیروی از عروض عربی واحد وزن در شعر فارسی را به بیت به شمار آوردهاند، اما این امر باعث ایجاد آشفتگیهایی در علم عروض فارسی شده است. این نابسامانی قرنهای متمادی در عروض سنتی وجود داشت تا اینکه بنیانگذاران عروض جدید در پی اصلاح ساختار علم عروض فارسی متوجه شدند که بنا به دلایلی بیت نمیتواند واحد وزن شعر فارسی باشد و این مصراع است که برخلاف عروض عربی واحد وزن شعر فارسی است. همچنین برخی تفاوتهای اساسی میان ویژگیهای وزن شعر عربی و فارسی ریشه در تفاوت واحد وزن در میان آنها دارد. چنین به نظر میرسد که دلیل اساسی تفاوت میان واحد وزن در شعر عربی و فارسی ناشی از تفاوتهای زبانی موجود میان عربی و فارسی است که در وزن شعر و به تبع آن در واحد وزن نمایان شده است. ما در این نوشته سعی کردهایم تا ابتدا دلایل درستی بیت به عنوان واحد وزن شعر عربی را ذکر کنیم، سپس دلایل نادرستی بیت را به عنوان واحد وزن در شعر فارسی بررسی نماییم تا معلوم شود که چرا به جای بیت، مصراع به عنوان واحد وزن شعر فارسی صحیح تر و مناسبتر است. ناگفته پیداست از آنجایی که این نوشته در ضمن مباحث عروض تطبیقی میگنجد، روش ما نیز روش تطبیقی است.