در این مقاله سعى بر تفسیر دیدگاه اقبال در مورد «زن» شده است. با مطالعه کلیات فارسى و اردو سخنرانىها و بیانات علامه اقبال، در مجموع مشاهده مىشود زن در موضوعات مختلف اعم از «خودشناسى»، «تعلیم»، «حجاب»، «آزادى» و «عرب» مطرح شده است. از آنجا که اقبال پایبند مذهب اسلامى و قرآن بود، طبق عقاید دینى خود، به زن مسلمان بهایى اعلى مىبخشید. زن، در مقام «مادر»، در نظر وى حساسترین مسئولیت در نظام هستى را دارا است. علامه بر این اعتقاد بود که همچنان که اصل نبوت هدایت و تکامل بشرى است، مادر بودن توام با شفقت و مهربانى، هدایتگر و سرنوشتساز ملتى است. به همین منظور نگرانى اقبال این بود که مبادا زن با فعالیت در عرصه اجتماع به صفات عالیه خود پشت پا زده، از پرورش فرزندان غافل شده و در فعالیتهاى سیاسى و محفلهاى سرور، وقت با ارزش خود را از دست دهد. وى حضرت فاطمه زهراء (س) را به عنوان بهترین نمونه مىداند که تنها راه نجات و رستگارى زنان و به نحو احسن انجام مسئولیت آنان، زیستن همانند آن بانوى بزرگ باشد.
کتاب فرهنگ، خرد و آزادی نوشته دکتر رضا داوری اردکانی به ارتباط متقابل آزادی و خرد و فرهنگ که سه جوهر مستقل از یکدیگر نیستند و بلکه سه وضع اساسی در سیر تحقق جهان بشریاند میپردازند. فرهنگ، خرد و آزادی سه مفهوم جدا از یکدیگر نیستند، اینها در وجود و زمان باهماند اما در مقام تعیین با اینکه از هم جدا میشوند به یکدیگر بستگی دارند و این بستگی چنان است که اگر یکی از آنها نباشد دو دیگر هم نیستند یا لااقل فهم معنی هیچ یک از آنها بدون در نظر آوردن دو معنای دیگر تمام نمیشود. اینها با هم چه نسبت دارند؟ چنانکه اشاره شد فرهنگ و خرد و آزادی امور ثابتی نیستند که از ابتدا وجود داشته و به همان صورت دوام پیدا کرده باشند. در این کتاب سعی شده است ارتباط متقابل این این سه مفهوم بررسی شود و در ادامه ضرورت وجود هر یک برای بقای دیگر مفاهیم مورد پژوهش قرار بگیرد. این کتاب برای پژوهشگران حوزه فلسفه و فلسفه اخلاق مناسب است زیرا کمک میکند به شکل چند جانبه مهمترین مفاهیم انسانی و فلسفی را بررسی کنند.
کتاب جامع الدرر فی زحمات فخر البشر محمدبن عبدالله (ص) مشتمل است بر اسرار عقاید حقه و رموز محبت و مبادی اخلاق و مطالب سودمند برای اهل خطابه و نیز مشتمل است بر فضائل و مناقب امیرالمومنین علی (ع).
داستان شیرین و فرهاد همچون داستانهای یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، وامق و عذرا و نیز هیرورانجها از زمانهای بسیار دور، موضوع شعر شاعران بوده است. قیدوبندهای روزگار، طلب صادقانه عشق را از دست یافتن به حق خود محروم داشته است. و سپس یکی از دو نام نماینده زیبایی و دیگری نماینده عشق شده است. عموماً در شعر، کار به همین جا ختم میشود. ولی برای اقبال در میان این داستانها یکی از دو عنصر زیبایی و عشق به این دلیل دارای جاذبه محسوسی است که در میان اجزای گوناگون آن جلوههایی به چشم میخورند که با فلسفه زندگی او هماهنگی دارند. از اعضای چهارگانه قصه شیرین و فرهاد، موقعیت این دو شخصیت درست همان شخصیت داستانهای عاشقانه است یعنی طالب و مطلوب. در این داستان شیرین با وجود دارا بودن نقش معشوقگی در حقیقت یک مجسمه یا بت خاموشی است که از آن در ذهن متفکر اقبال تحرکی ایجاد نمی شود. ولی فرهاد به این دلیل از سایر همنوعان عاشقش متفاوت است که عشق بیلوث او فقط بادهگساری و چاکدامانی را معراج هدف خویش نمیبیند.
یکی از نتایج «مکتب وقوع» که در سده دهم هجری در ادبیات فارسی پدید آمد، نوع ادبی معروف به«واسوخت» بود که به ظاهر در ادبیات فارسی، حتی در عهد شاعران مشهوری که اشعاری با مضمون واسوخت سرودهاند، دیده نمیشود. همان طور که محققان در شبه قاره گفتهاند، این عنوان بعدها در هندوستان به اشعاری با مضمونِ اِعراض و رویگردانی بر مبنای اظهار گله و شکایت از معشوق نسبت داده شده است. در واقع، شاعران اردوزبان، با توجه به فرهنگ و ویژگیهای ادبی آن اقلیم، نوآوریها و ابداعاتی در شیوه بیان این مضامین ایجاد کردهاند که بررسی تطبیقی و نشاندادن آنها از منظر مقایسه و پژوهش حائز اهمیت است. دراین مقاله، ضمن اشاره کوتاهی به تاریخچه واسوخت، به بررسی چگونگی واسوختهای سروده شده به زبان اردو در ادوار مختلف میپردازیم.