زبانهاى روسى و فارسى که به لحاظ ردهشناختى به یک خانواده زبانى (شاخه زبانهاى هند و اروپایى) تعلق دارند، داراى یک سرى مشترکات به لحاظ ساختارصرفى و نحوىاند. متمم به عنوان یکى از اجزاى فرعى جمله، از موضوعات نحوى است که در هر دو زبان روسى و فارسى مورد مطالعه و بررسى قرار مىگیرد ـ با پذیرفتن تعریف جامعى از متمم، تحت عنوان کلمهاى که چیزى را به معناى کلمه دیگر مىافزاید و به عبارتى، معناى آن را تمام مىکند، مىتوان متمم اسم متمم قیدى و بدل را به عنوان انواع متمم در ساختار جملات روسى تعیین کرد. این مقاله به بررسى ماهیت متمم و انواع آن در دستور زبان روسى با نگاهى به برداشت آن در دستور زبان فارسى مىپردازد.
مقاله حاضر تلاشي است در جهت حفظ و بررسي گويشهاي ايراني که در حال فراموشي هستند. تاتي يکي از اين گويشهاست که در روستاي کلاسور کليبر آذربايجان شرقي تعدادي بدان تکلم ميکنند. معرفي روستاي کلاسور، موقعيت جغرافيايي و انساني، نحوه زندگي مردم روستا، نمادهاي آوانويسي، بررسي قواعد دستوري حاکم براسم و ضمير گويش مذکور از قبيل: جنس، تعريف، عدد، ساده و غيرساده، مطابقت اسم با فعل، جمع و مفرد، ارگتيو، حالتهاي اسم، فلکسيون (صرف اسامي)، انواع ضماير و حالتهاي دستوري آنها مهمترين بحثهاي اين مقاله هستند. نکته مهم ديگر به کار گرفتن حروف اضافي پسين در اين گويش است که واژه پيش از خود را متمم ميسازد. سعي شده براي هر موردي مثالهاي کافي همراه با معادل فارسي آورده شود.
واحدهاي زباني در ساختار زبان روسي، با قرار گرفتن در يك نظام مرتبهاي، سطوح مختلفي از سلسله مراتب را تشكيل ميدهند. اين سطوح عبارتند از «سطح واج»، «سطح تكواژ»، «سطح واژه»، «سطح كلام». موضوع اصلي مطالعات علم صرف و علم نحو به ترتيب، سطح واژه و سطح كلاماند. در زبانشناسي روسي، اين دو حوزه مطالعاتي از دير باز به شكل سنتي دستور زبان ناميده ميشوند. بررسي آثار و تحولات علمي و پژوهشي در زمينه علم صرف روسي، موجب ميگردد تا بتوان چهار دوره مطالعات علم صرف روسي را، از عصر لامانوسوف تا به امروز از يكديگر متمايز نمود. توجه به دو وجه صورت و معناي واژه، مهمترين مشخصه مطالعات صرفي در طول اين چهار دوره به شمار ميآيد.
"ضمیر" از جمله اقسام کلماتی است که تعابیر متفاوتی در خصوص ماهیت و جایگاه آن در نظام اقسام کلمات از سوی زبانشناسان و دستورنویسان روس مطرح میشود. اکثر زبانشناسان روس، با تأکید بر نقش "اشارهای یا کنایهای" بودن ضمیر به منزله یکی از مهمترین مشخصههای دستوری آن، از تعیین "ضمیر" به عنوان یک قسم کلمه مستقل خودداری نمودهاند و آن را بیشتر به عنوان "کلمه ضمیرگونه" به اقسام کلمات مختلف نسبت میدهند. در این مقاله سعی شده است که در نتیجه بررسی مشخصههای صرفی و نحوی ضمایر و انطباق این مشخصهها با معیارهایی که بر اساس آنها وجود دیگر اقسام کلمات مستقل اثبات میگردد، "ضمیر" نیز به عنوان یک قسم کلمه مستقل و هموزن با دیگر اقسام کلمات تعیین شود.