نسخه مهم هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا از نمونههای بیبدیل هنر نگارگری است که توسط هنرمندان مکتب مشهد مصوّر شده است. داستان نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، یکی از موضوعات مثنوی هفت اورنگ است که توسط نگارگران آن زمان به تصویر کشیده شده است. در این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی به تطبیق و مقایسه اشعار جامی در مثنوی «یوسف و زلیخا»ی هفتاورنگ با نگاره «نجات حضرت یوسف از چاه» منسوب به مظفرعلی، پرداخته شده است. این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسشها است: الف. آیا ادبیات و شیوه بیان ادبی جامی در هفتاورنگ بر تصویرسازی نگاره نجات حضرت یوسف از چاه تأثیرگذار بوده است؟ ب. تطابق تصاویر مصوّرشده با متن اشعار براساس معیار کمّی به چه میزان است؟ به این منظور نگاره «نجات یوسف از چاه» منسوب به مظفرعلی، بهعنوان یکی از نمونههای این نسخه انتخاب شد. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که نگارههای ذکرشده با اشعار جامی 22 درصد تطابق دارد و به میزان 78 درصد عدم تطابق اشعار با نگارههای یادشده وجود دارد که نشاندهنده آزادی عمل نگارگران در تصویرگری داستان ذکرشده، عدم سرسپردگی آنان به شعر، استفاده از قوه تخیّل خود و بهرهگرفتن از محیط پیرامون و آنچه دیدهاند، در خلق این آثار است.
کتاب ادبیات حزبی و نظریات لنین درباره ادبیات و هنر ترجمه مهدی سپهر است که در سال 1358 توسط انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است.
کتاب سفینه المحمود اثری از محمود ميرزا قاجار به كوشش دكتر خيام پور در دو جلد اين كتاب به احوال و شخصيت و افكار فتحعليشاه قاجار و جامعه شناسي دوران وي ميپردازد ...محمود ميرزاي قاجار در كتاب خويش "سفينه المحمود" حدود مملكت آذربايجان را با دقت تمام ترسيم كرده است. وي حدود شمالي آذربايجان را به دربند در داغستان روسيه و گرجستان در قفقاز؛ و حدود غربي آذربايجان غربي را در غرب به ارزروم (ارضروم) در شمال شرق تركيه مي رساند. او شهرهاي اوردوباد، ايروان، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، باكو، بيلقان در قفقاز و همچنين شهر تالش در ساحل درياي خزر، شهر همدان و شهر فعلا كردنشين ساوجبلاق (مهاباد) در شمال غرب ايران را از شهرهاي معروف مملكت آذربايجان دانسته است. وي مي گويد: «مملكت آذربايجان و تشخص ولايات آن: در ابتدايش از رودخانه قيزيل اوزن است و انتهايش به گرجستان متصل، از طرفي به ارزنه الروم و دربند. معروف به چند شهر است، اعظم [آنها] دارالسلطنه تبريز. قصبات و شهرهاي معروفش به اين تفصيل است: اردبيل، اهر، مشكين، سراب، خلخال، تبريز، مرند، اردوباد، ساوجبلاق، سلماس، خوي، نخجوان، ايروان، گنجه، قره باغ، شكي، شروان، دربند، قبه، بادكوبه، تالش، بيلقان، ارومي، صائين قلعه، همدان. اهل آن ديار به صداقت معروفند و اغلب ترك زبانند...
موضوع اين مقاله ارايه تبييني جامع از هندسه و رمزهاي هندسي و نسبت آنها با معارف باطني و روحاني؛ بويژه اصل «توحيد» در فرهنگ و هنر اسلامي است. اين مقاله به سه مبحث مرتبط به هم ميپردازد. ابتدا هندسه و نسبت آن با تناظر ميان عوالم سه گانه هستي «عالم عقول، عالم خيال مطلق، عالم ماده» مورد بررسي قرار ميگيرد. در آرا بدست آمده از فيثاغوريان، افلاطون، ابن سينا، ابوريحان بيروني و رنه گنون، هندسه با زباني فلسفي به توصيف قلمرو مابعد الطبيعي و حيات كيهاني افلاك ميپردازد و با ارايه معارف باطني روح را به سوي هستي راستين هدايت ميسازد. در آرا اخوان الصفا، هندسه به دو مقوله محسوس و معقول تقسيم و هر دو بابي براي درك گوهر حكمت و جوهر نفس تلقي ميگردند. بخش دوم به جايگاه هندسه نظام هستي در ايجاد نظم و وحدت اجزا عالم ميپردازد. در اين بخش انتظام و تناسب كيهان، جلوه رمزي عدالت خداوند در نسبت با استحقاق ذاتي و به عبارتي «قدر» هر چيز تعبير ميگردد. بخش سوم به نسبت ميان هندسه با معارف توحيدي و نيز برخي مصاديق رمزهاي هندسي اختصاص يافته است. حضور ساختار هندسي در شيوه تجريدي تزئينات هندسي، اسليمي، ختايي يا اشكال و احجام معماري برگرفته از اصل مقدس توحيد است. جوهر توحيد در ساحت تخيل بصري در صور بلورين هندسي تبلور مييابد و جوهر هنر اسلامي را پديد میآورد. در انتهاي اين بخش به مصاديق مهمترين رمزهاي هندسي:نقطه، مثلث، دايره و مربع پرداخته ميشود.