نمود دستوری یکی از مقولههای مطرح در کنار زمان در عبارتهای فعلی فارسی است که تاکنون آموزشِ آن به فارسی آموزان خارجی چندان مورد توجه نبوده است. این تحقیق به تاثیر یادگیری نمود فارسی بر اساس دو روش ساختاری و ارتباطی پرداخته است. از بین فارسی آموزان غیرایرانی سطح میانی، آزمودنیها به دو گروه چهل نفره تقسیم شدند. هر دو گروه در پیش آزمون نمود شرکت کردند تا از نظر توانایی در استفاده از نمود فارسی همگن شوند. به آزمودنیهای گروه ساختاری، نمود دستوری بر اساس روش ساختاری آموزش داده شد. گروه ارتباطی نیز با توجه به طرح درسهای ارتباطی که تهیه و تدوین شده بود، نمود را فراگرفتند. نتایج پس آزمون هر گروه در مقایسه با پیش آزمون و نیز در مقایسه با یکدیگر با استفاده از آزمون تی نشان میدهد گروه ارتباطی به طرز معناداری در درک نمود پیشرفت کرده است. در مقابل، تفاوت آماری معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون گروه ساختاری ملاحظه نشده است. همچنین از نظر آماری، عملکرد گروه ارتباطی در پس آزمون به طرز معناداری بهتر از عملکرد گروه ساختاری بوده است. نتایج این تحقیق تجربی گویای آن است که روش درسی ارتباطی، روش کارآمدی است و به کارگیری آن به ارتقای آموزش دستور زبان فارسی به غیرفارسی زبانان یاری میرساند.
فی هذا الکتاب ثمانی قضایا تمثل فروع اللغة المختلفة؛ من نحو و صرف و أصوات و دلالة. و فی تناول المؤلف لهذه القضایا حاولت الربط بین ما قاله القدماء و ما قاله اللغوین المحدثون، بغیة تأکید أن ما یسمی بالنحو التقلیدی بنی فی معظمه علی اساس عقلی.
روش زندهیاد فقیهی در تدریس دستور زبان فارسی بر این بود که در هر جلسه درس، مبحثی را مورد بررسی قرار میداد و پس از اطمینان از اینکه شاگردان درس را دریافتند، خلاصه آن را املاء میکرد و شاگردان مینوشتند. در نتیجه پس از یک یا دو سال تحصیلی که تدریس یک دوره دستور به طور میانجامید، هر یک از دانشآموزان جزوهای مشتمل بر اصول مطالبی که خوانده و تجزیه و ترکیبها و دیگر تکالیف را در دست داشتند. این جزوهها با مختصری تصرف و تغییراتی به صورت این کتاب درآمده است.