ساختار زبان اردو با توجه به پیشینه تاریخى آن داراى شکلهاى قابل توجهى است که مطالعه، تحقیق، دقت در این اشکال، به شناخت بیشتر آن کمک میکند. از سویى، مصدر از عوامل ساختارى زبان است و از آنجا که در زبان اردو بیشتر واژگان از دیگر زبانها اخذ شدهاند، مصدرهاى ساده ترکیبى و جعلى موجود در آن، با توجه به گسترش میزان پذیرش کلمات دیگر زبانها در این زبان جنبههاى متفاوتى دارند. بررسى زمینههاى ساختارى و شکل ساختار آنها، در شناخت بیشتر این زبان حائز اهمیت است.
جلد دوم و سوم از((فرهنگ مشتقات مصادر فارسی)) متضمن مصدرهایی است که با حروف((الف)) و ((ب)) (در جلد اول) و ((ب)) و ((ت)) (در جلد دوم) آغاز میگردند . شیوه تدوین کتاب بدین صورت است که هر مصدر با گونه به کار رفته در منبع مورد نظر ذکر میشود، همچنین نموداری از اشتقاق مصادر اعم از اسم مصدر و انواع صفتهای برگرفته از آن به طبع میرسد .
جلد نخست از((فرهنگ مشتقات مصادر فارسی)) متضمن مصدرها و مشتقاتی است که با حرف((آ)) آغاز میشود .مجموعه حاضر در واقع کوششی است در نمودن اشتقاق افعال فارسی و نیز نمایاندن مشتقات آنها که این همه با معانی مصادر و مشتقات، به همراه نموداری از چگونگی کاربرد آنها فراهم آمده است .گفتنی است هر مصدر و اشتقاق آن با ذکر منبع و چگونگی کاربرد آن به طبع رسیده است .در ابتدای کتاب، توضیحات مفصلی درباره مصدرها، افعال و مشتقات گوناگون به دست داده شده است .
داستان شیرین و فرهاد همچون داستانهای یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، وامق و عذرا و نیز هیرورانجها از زمانهای بسیار دور، موضوع شعر شاعران بوده است. قیدوبندهای روزگار، طلب صادقانه عشق را از دست یافتن به حق خود محروم داشته است. و سپس یکی از دو نام نماینده زیبایی و دیگری نماینده عشق شده است. عموماً در شعر، کار به همین جا ختم میشود. ولی برای اقبال در میان این داستانها یکی از دو عنصر زیبایی و عشق به این دلیل دارای جاذبه محسوسی است که در میان اجزای گوناگون آن جلوههایی به چشم میخورند که با فلسفه زندگی او هماهنگی دارند. از اعضای چهارگانه قصه شیرین و فرهاد، موقعیت این دو شخصیت درست همان شخصیت داستانهای عاشقانه است یعنی طالب و مطلوب. در این داستان شیرین با وجود دارا بودن نقش معشوقگی در حقیقت یک مجسمه یا بت خاموشی است که از آن در ذهن متفکر اقبال تحرکی ایجاد نمی شود. ولی فرهاد به این دلیل از سایر همنوعان عاشقش متفاوت است که عشق بیلوث او فقط بادهگساری و چاکدامانی را معراج هدف خویش نمیبیند.
یکی از نتایج «مکتب وقوع» که در سده دهم هجری در ادبیات فارسی پدید آمد، نوع ادبی معروف به«واسوخت» بود که به ظاهر در ادبیات فارسی، حتی در عهد شاعران مشهوری که اشعاری با مضمون واسوخت سرودهاند، دیده نمیشود. همان طور که محققان در شبه قاره گفتهاند، این عنوان بعدها در هندوستان به اشعاری با مضمونِ اِعراض و رویگردانی بر مبنای اظهار گله و شکایت از معشوق نسبت داده شده است. در واقع، شاعران اردوزبان، با توجه به فرهنگ و ویژگیهای ادبی آن اقلیم، نوآوریها و ابداعاتی در شیوه بیان این مضامین ایجاد کردهاند که بررسی تطبیقی و نشاندادن آنها از منظر مقایسه و پژوهش حائز اهمیت است. دراین مقاله، ضمن اشاره کوتاهی به تاریخچه واسوخت، به بررسی چگونگی واسوختهای سروده شده به زبان اردو در ادوار مختلف میپردازیم.