پس از سرودن خمسه توسط نظامی، بویژه دو اثر مشهور غنایی او؛ یعنی لیلی و مجنون و خسرو و شیرین، بسیاری از شاعران در صدد برآمدند که به تقلید از این آثار منظومههایی پدید آورند. یکی از این مقلدان، شهاب ترشیزی شاعر سده دوازدهم و آغاز سده سیزدهم است. شهاب دو منظومه غنایی به نامهای یوسف و زلیخا و خسرو و شیرین دارد که اولی را به تقلید از جامی و دومی را به پیروی از نظامی سروده است. شهاب در مثنوی خسرو و شیرین به دو منظومه نظامی و برخی از منابع دیگر مثل شاهنامه نظر داشته است. دو منظومه نظامی یکی هفت پیکر است که شهاب در وزن و برخی از شیوههای داستانپردازی، بویژه در «هفت مجلس»، به آن نظر داشته است دیگری به خسرو و شیرین که وی ماجرای عشق خسرو به شیرین را تقریبا نظامی گونه بیان میکند. با وجود این چند تفاوت عمده در مثنوی شهاب با خسرو و شیرین نظامی دیده میشود: 1. وزن: وزن مثنوی شهاب فاعلاتن مفاعلن فعلن یعنی بحر خفیف است و از این جهت به هفت پیکر شبیه است. 2. در شیوه داستانپردازی نیز «هفت مجلس» به شیوه هفت پیکر است. 3. بسیاری از داستانهای فرعی در مثنوی شهاب حذف شده و برخی از شخصیتهای داستان او نیز با شخصیتهای هفت پیکر متفاوت است.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
این پایان نامه بررسی کوتاهی است در زندگینامه نظامی و امیرخسرو دهلوی و همچنین اشعار خسرو و شیرین و شیرین و خسرو. در این رساله دویست بیت از خسرو و شیرین نظامی و دویست بیت از شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی در دو داستان مشابه انتخاب و به بررسی صنایع ادبی آنها پرداخته شده است.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.