بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیدههای گفتمانی هستند که نظامهای نشانه ـ معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تاثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمانهای چندرسانهای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد به خوبی نتوانسته است ـ خصوصا در حوزه نقد ـ وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانهای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانههای گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگیهای نشانهای آنها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگیهای اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمیآیند. مهمترین ویژگی این تلاقی رسانهای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانهای، مطالعهی نقش آن در نشانه ـ معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوههای حاصل از تعامل رسانهها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.
هدف کتابشناسی حاضر گردآوری مشخصات بیشترین اطلاعات و مدارک مربوط به مباحث مختلف خلیج فارس، اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی، تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، کشتیرانی و سایر مباحث علمی منطقه به طور عام و نیز مسائل کشورهای همجوار آن به طور خاص به زبان فارسی و عربی است. به عبارت دیگر منابع و اسناد و مدارک مربوط به کلیه مسائل خلیج فارس و در تمام زمینه ها گردآوری شده است. کشورهای همجوار خلیج فارس هشت کشور: امارات عربی متحده، ایران، بحرین، عراق، عربستان سعودی،عمان، قطر و کویت هستند که این خلیج را با سرزمینهای خود محصور و مشخص کرده اند. در راه نیل اه هدف: گردآوری بیشترین اطلاعات و مدارک، مربوط به خلیج فارس از نظر زمانی، موضوع، و شکل مدارک، و نیز محل کسب اطلاعات، محدودیت خاصی را در نظر گرفته نشده است. این کتابشناسی شامل مشخصات حدود 475 کتاب فارسی، 600 کتاب عربی، 130 رساله تحصیلی فارسی و عربی، 2250 مقاله، گزارش علمی و اداری، سند و مدرک، جزو های درسی، نقشه، سخنرانی، کنفرانس و سمینار فارسی و عربی و جمعه 3455 منبع است که بر اساس موضوعی و با توجه به تنوع مسائل منطقه، طبقه بندی شده اند. ضمنا حدود 900 منبع فارسی و عربی نیز با توجه به محتوای موضوعی در برخی قسمت ها تکرار شده اند. دوره تاریخ نشر منابع گردآوری شده در این مجموعه، از آغاز نشر تا پایان سال 1367 را شامل می شود....
بیگمان، هر نویسندهای با شگرد روایی و دستور زبان خاص خود داستانی با شکل جدید پدید میآورد. در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده میکند و گاه نیز با هنجارشکنی، شیوه نوینی را در دنیای داستان ایجاد میکند. عباس معروفی با شگرد روایی خاص خود و پیروی از الگوی روایی مدرنی، رمان پیکر فرهاد را نوشته و برخی از مؤلفههای پستمدرنیسم را در داستانش مورد توجه قرار داده است؛ به گونهای که این مؤلفهها داستان او را به دنیای رمانهای پستمدرن نزدیک میکند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه آن صدای متنی به گوش میرسد و در بطن هر ماجرایی شخصیتی تاریخی به چشم میخورد. نویسنده با چنین تمهیدی بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان میگنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیتهای تاریخی داستانش نشان میدهد. او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانهاین مولفه را به کار میگیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواهش نظر دارد. فروغ فرخزاد، احمد شاملو و صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجه معروفی هستند. علاوه بر این دو مؤلفه، او اصل عدم قطعیت را ـ که مهمترین ویژگی پسامدرن است ـ در داستان مبنا قرار میدهد. در واقع، اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیز در این داستان قطعی نیست. همه حوادث در فضایی خوابزده و رویاگونه میگذرد و روای داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.
مقاله حاضر سعی دارد با مقایسه الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضهالمجاهدین (از واعظ هروی) و سریال مختارنامه (از میرباقری)، اقتباس مستند از اصل یک واقعه مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مرود سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایتهای تاریخ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستانپردازانه و خیالآمیز از رخدادها و شخصیتهای تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکته مهم درباره این گونه ادبیات فارسی، درآمیختن روایت تاریخی با تخیل مؤلف برای رسیدن به تأثیری خاص بر مخاطب است. امروزه با ظهور تلویزیون، درامنویسان این شیوه را برای نمایشی کردن متون تاریخی دین اسلام به نحوی متفاوت به کار گرفتهاند. سریال مختارنامه یکی از آخرین تلاشهای برای استفاده از تخیل در روایت متن تاریخی است. نمونه مشابه این تلاش در دوران صفویه و به دست واعظ هروی به خلق روضهالمجاهدین منجر شد. مقایسه تطبیقی این دو اثر کارکردهای خیالآمیز بودن این دو و تفاوت در نحوه بهکارگیری تخیل برای پرداخت روایت ادبی و نمایشی از متن تاریخی را روشن میکند. نمونه معاصر مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به تحلیلی سیاسی ـ تاریخی برسد؛ در حالی که روایت واعظ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از جهان آرمانی است که برخاسته از نگاهی متفاوت به هستی است.
در ورود مطالعات بینامتنی به هنر، توجه برخی اندیشمندان بینامتنیت در تحلیلهای بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت با طرح ترامتنیت پنج قسم از این روابط را پیش روی تحلیلگران متن گذاشت. این مطالعات به مروز زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله، بررسی ابرمتنها و پیرامتنها ـ دو جزء ترامتنیت ـ در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتههای سینمای درخواهیم یافت که یک متن فیلمی از متون دیگر ـ چه ادبی، چه دیگر متون ـ به صورتهای مختلف برمیگیرد. یکی از مسائل این پزوهش، شناخت انواع برگرفتهها سینمایی و ویژگیهای آنهاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانه متنی دیگر قرار میگیرد و به نظر میرسد نسبت آن با زمان اکران مهمترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در کنار این مسائل دنبال می شود، معرفی الگویی از روابط بینامتنی است که انواع این برگرفتهها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران، برخی فیلمهای سینمای ایران در دو دهه 1370 و 1380 بررسی شده است.