زبان ادبی، یکی از گونههای زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژهای سخن میگوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان میتوان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار میآید از همین لایههای زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی میشود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایهها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصههای مثنوی به روشنی معلوم میدارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونهای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه مینماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است:1 . مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزههای کاربردی این شگرد ادبی چیست؟ 2. نحوه بهرهگیری مولانا از ظرفیتهای تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟ ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است.
قصیده بُرده سروده بوصیری مشهورترین مدیحه نبوی عربی در 161 بیت در ده بخش پیرامون فضائل و ویژگیهای درخشان پیامبر گرامی اسلام می باشد. این اثر شکوهمند از همان آغازین سالهای پس از سرایش مورد توجه گسترده ادیبان، شاعران، هنرمندان و توده عظیم امّت مسلمان در سراسر جهان قرار گرفت که ترجمه و شرح برده به زبانهای مختلف فارسی، ترکی، اردو، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسلاوی و بوسنیایی از نشانه های این اقبال جهانی است. در عصر حاضر احمد شوقی مصری در معارضه با بُرده قصیده ای بنام نَهجُ البُردَه در 190 بیت سروده است. هدف این نوشتار شرح تطبیقی دو قصیده ذکر شده است. شرح تطبیقی نیازمند اطلاعات و مطالعات فراوانی است، لذا پس از توضیحات کافی پیرامون مدائح نبوی، ضمن گذری اجمالی بر زندگی، احوال و افکار، آثار و اسلوب سرایندگان قصائد، تلاش شده، ابیات برده و نهج البرده با قلمی روان ترجمه و سپس شرح گردد. آنگاه به مقایسه هر دو قصیده و نقد هر یک با معیارهای علمی و ادبی رایج پرداخته شده. نتیجه تحقیق و تطبیق، برتری برده بوصیری را به وضوح تمام نشان می دهد.
این مجموعه شرح، حاصل تحقیق و تتبع فراوان و گسترده در بسیاری شروح معتبر و برجسته مثنوی و آثار ارزشمند تصوف و کلام و فلسفه و فقه و تفسیر و ادب پارسی و عربی است. از مزایای دیگر آن می توان از به دست دادن مآخذ داستان های مثنوی و تعریف فراخور شرح از اصول مهم و عمده تصوف و فلسفه و کلام و فقه و شرح لغات و تعبیرات و مصطلحات و حرکت گذاری بر روی کلمات دشوار و نیز شرح اعلام آن یاد کرد. اشتمال این کتاب بر بسیاری فواید علوم عقلی و نقلی و ادبی راهنمای بس سودمندی است در کار مطالعات و پژوهش بعدی خواننده علاقه مند به تصوف و عرفان اسلامی و ادب فارسی. در این مجموعه، مرحوم استاد فروزانفر دفتر اول را تا جزو سوم شرح کرده اند، و ادامه شرح را تا پایان دفتر ششم، استاد دکتر شهیدی به عهده گرفته اند. جلد ششم، اختصاص به شرح دفتر پنجم دارد و دربردارنده مطالبى همچون پاک كردن آب همه پليدىها را؛ عطاى حق متوقف بر قابليت نيست؛ قصه اياز؛ قصه حيله روباه براى كشيدن الاغ بهسوى شير و... است.
«درد و رنج» به عنوان يكي از وجوه برجسته تراژيك زندگي، از مسایلي است كه هر انساني در زندگي خود با آن روبه روست. اين مساله در هنر و ادبيات به طور عام، و به طور خاص در ادبيات معاصر به ويژه شعر زنان به گونهاي منعكس شده كه بررسي و تحليل آن، نيازمند تحقيق وسيع و جامعي است. موضوع اين مقاله، بررسي اشعار دو شاعر برجسته زن معاصر يعني فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني با توجه به ماهيت، مفهوم و مصاديق مختلف درد و رنج و با تاكيد بر مساله وجودشناسي درد و رنج (انواع، علل و نتايج آن) است. نويسندگان در اين پژوهش ضمن اشاره به ماهيت و نتايج درد و رنج به مقايسه جنبههاي وجودشناسي درد و رنج در اشعار اين دو شاعر ميپردازند؛ گفتني است زمينه اصلي بحث، تمرکز بر فلسفه وجودي درد و رنج در حوزههاي انواع درد و رنج، علل درد و رنج و راههاي رهايي از آن است.
تصحيح يک اثر نفيس خطي و تحشيه و تعليق بر تاليفي که از زمانهاي پيشين بر جاي مانده است، ازآن جا که مقوم ميراث فاخر قومي و ملي يک کشور است و اطلاعاتي وسيع در باب سلوک، انديشه و ساختار فکري و زباني دانشمندان و متفکران گذشته به دست ميدهد و به دانستههاي بشر کنوني ميافزايد، پژوهشي اصيل است که منتقدان ادبي پيوسته بر آن تاکيد کردهاند. نسخه خطي «کاشف المشکلات» بهاء الدين ابوبکر بن کالنجار شيرازي باقي مانده از قرون هفتم و هشتم هجري است که از آن تنها نسخهاي منحصر به فرد و به خط خود مولف در دست است. نويسنده به تصريح متن اثرواذعان کتب رجال معاصر وي، از مقام شامخ عرفاني و وجاهت علمي برخوردار بوده و کتاب خود را براي رفع دشواريهاي فهم علوم متداول در زمان خود و به خواهش فضلاي عصر ترتيب داده است. اين کتاب که به زبان علمي ساده و روشن وگاه آراسته به صناعات لفظي و معنوي در قالب جملاتي کوتاه به رشته تحرير درآمده است، علاوه براشتمال بر اصطلاحات عرفاني و مکاشفات مولف، شامل فصول متعدد ديگر در باب تفسير آيات و احاديث، طب، دشواريهاي حکمي و کلامي و وصاياي مولف است. اين کتاب سه قسم عمده دارد که هر يک به چندين باب و هر باب به رسالات متعدد تقسيم شده و مجموعا به 349 رساله منقسم است. اين نوشتار بر آن است با ارائه توضيحاتي چند در باب احوال مولف و بررسي کتاب کاشف المشکلات و مندرجات آن، به بررسي ساختار، سبک و ويژگيهاي زباني اين نسخه خطي بپردازد و آن را از بعد زيباشناختي و ادبي بررسي کند.