نويسندگان زن بر اين باورند که در ادبيات مردان، نقشي که به زنان داده ميشود، نقشي فرعي است و زن در بيشتر آثار ادبي، عبارت از «ديگري» مرد است و به همين دليل در ادبيات مردمحور، موضوع تجربه زنان مورد توجه قرار نميگيرد. اين موضوع باعث شد که نويسندگان زن بر اين نکته تاکيد کنند که زنان به دليل برخورداري از امتيازات خاص بيولوژيکي، معني خاصي از تجربه زنانه به خواننده نشان ميدهند که ادبيات مردانه قادر به توصيف و بيان آن نيست. زنان داستاننويس در ايران توانستند موقعيت خود را در نوشتن آثار داستاني ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گيرند. اين پژوهش به شيوه توصيفي ـ تحليلي مبتني بر چارچوب نظري زبان به مثابه نظامي نشانه شناختي ـ اجتماعي، به تحليل دو رمان سووشون سيمين دانشور و عادت ميکنيم زويا پيرزاد پرداخته است. مهمترين نتيجه حاصل از کاربست اين نظريه در تحليل رمانهاي مذکور، تلاش نويسندگان آنها براي نمايش روايتي زنانه و بازنمود هويتي زنان به شيوههاي مختلف در سطوح مختلف متن (نحوي، معنايي و انديشگاني) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسري خانهدار تا نيروي کنشگر و فعال در عرصه اجتماعي، سياسي و فرهنگي سوق داده شده است.
رویآوری به ادبیات جدید، به تقریب از اوایل مشروطیت در ایران آغاز شده است، با کتابهایی نظیر سیاحتنامه ابراهیم بیگ زین العابدین مراغهای و مسالک المحسنین میرزا عبدالرحیم طالبوف که در واقع داستان به صورت معمول و شناخته شده امروز نبود، بلکه داستان - مقاله یا مقالهای رمانگونه بود که به قصد انتقاد از اوضاع اداری و اجتماعی روزگار نوشته شده بود. اساس این کتاب بر پنج بخش نگاشته شده است: قصه و قصههای عامیانه، داستان و داستان کوتاه، رمان، پیشکسوتهای داستان کوتاه، نگاهی کوتاه به داستاننویسی معاصر ایران.
این کتاب تنها اثر کامل و مستقل ادوین میور درباره نقد ادبی است. ساخت رمان در حقیقت نتیجه یکی از بهترین مطالعات و بررسیهای نظری درباره رمان است. در این کتاب نوعی وجوب متافیزیکی یافت میشود که خواندن آن انسان را به هیجان میآورد. محور اصلی کتاب، فصل درخشانی است که بر آن زمان و مکان نام نهاده شده است. میور با تواضع تمام میکوشد طرحها را چنان که هستند شناسایی و طبقهبندی کند، نه آنطور که باید باشند . او میگوید: تنها چیزی که میتواند درباره رمان مطلبی به ما بگوید، همانا خود رمان است. این کتاب به نثری ساده اما مختصر و شاعرانه نوشته شده است
ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی از ارکان مهم شعر فارسی است تا بدان حد که او را پدر شعر فارسی لقب دادهاند. بیشک این جایگاه مهم در سایه طبع بلند و اندیشه خلاق او به دست آمده است. بازتاب این ویژگیها به جز دیگر توانمندیهای او در عرصه هنر موسیقی مرهون اشعار والای او بوده است که امروزه متأسفانه با وجود فراوانی آن، جز ابیاتی اندک باقی نمانده و همین مقدار مبین چیرگی و توانایی او در ادب فارسی است. این مجموعه مقالات حاصل سخنرانی استادان زبان و ادب فارسی است که در همایشی به مناسبت بزرگداشت هزاروصدمین سال وفات این شاعر بلندآوازه ارائه شده است.
میرزا اسدالله خان غالب دهلوی (1212 ـ 1258 هـ) از برجستهترین سخن سرایان خوش قریحه فارسیگوی و صاحب سبک قرن سیزدهم هجری شبه قاره هند است که در ترویج و توسعه زبان فارسی سهمی بسزا دارد. هر چند که اجداد غالب از ایبکیان ترکنژاد سمرقندند، خود غالب در لاهور و دهلی نشو و نما یافته و تحتتأثیر سخنوران نامی آن دیار از جمله بیدل، فیض، ناصر علی سرهندی، حزین لاهوری، گرامی کشمیری و .... به شیوه استادان سلف، به نظم سخن فارسی همت گماشته است. ذوق و قریحه سرشار و نبوغ فوقالعاده غالب در نظم سخن و آشنایی وی به انواع علوم پیشینیان، او را در ردیف شاعران بزرگ پارسیگو قرار داده و بحق یکی از مصادیق سخن نظامی عروضی سمرقندی است که «شاعر باید که سلیمالفطره، عظیمالفکره، صحیح الطبع، جیدالرویه، دقیقالنظر» باشد.