جريان سيال ذهن، روشي نسبتا جديد در داستاننويسي است که نويسندگاني چون دورثي ريچاردسون، ويرجينيا وولف و جيمز جويس، در آثار خود ازآن بهره گرفتهاند. ويژگي اين روش، ارايه جرياني از انديشهها و تصاوير ذهني است که اغلب فاقد يک پارچگي و ساختار مشخص هستند، طرح داستان، مرزهاي زمان و مکان متعارف را در مينوردد وخواننده تنها از طريق واگويههاي شخصيتها، ميتواند به طور نسبي، به درک آن نايل آيد. اين شيوه در کشور ما از همان آغاز رماننويسي به سبک نوين، در آثار نويسندگاني چون صادق هدايت و صادق چوبک مورد استقبال قرار گرفت. صادق چوبک، در رمان سنگ صبور، براي به تصوير کشيدن روحيات پيچيده و اغلب هولناک اشخاص داستان و براي رخنه به اعماق روان آنها، از تکنيک جريان سيال ذهن و به خصوص از شيوه تک گوييهاي دروني، مدد گرفته است، روشي که مبتني بر تداعي معاني آزاد است و با تلفيقي از ناتوراليسم سياه، سنگ صبور را در رديف يکي از بهترين نمونههاي اين سبک خاص قرار داده است.
صادق چوبک نویسنده معاصر ایران در بوشهر زاده شد و کارش را درست در هنگامه جنگ جهانی دوم آغاز کرد. داستانهای او نخست در مجله «سخن» به چاپ رسید. این مجله و نویسندگانش در آغاز کار زیرنفوذ معنوی هدایت بودند و از اندیشههای او الهام میگرفتند. چوبک نیز از این تأثیرپذیری آزاد نبود و داستانهای خود را به نظر هدایت میرسانید و رهنمودهای او را میپذیرفت. او مردی مردمگریز و خلوتگزین بود. نام برخی از داستانهای او به این قرار است: خیمهشببازی، انتری که لوطیاش مرده بود، تنگسیر، روز اول قبر، چراغ آخر، سنگ صبور و .... . در این کتاب به بررسی و نقد آثار چوبک پرداخته شده است.
صادق چوبک نویسنده معاصر ایران در بوشهر زاده شد و کارش را درست در هنگامه جنگ جهانی دوم که شعلههای آتش جنگ به ایران هم رسید، آغاز کرد. داستانهای او نخست در مجله سخن به چاپ رسید که این مجله و نویسندگانش در آغاز کار زیر نفوذ معنوی هدایت بودند و از اندیشههای پیشرو او الهام میگرفتند. چوبک نیز از این تأثیرپذیری آزاد نبود و داستانهای خود را به نظر هدایت میرسانید و رهنمودهای او را میپذیرفت. این کتاب نقدی بر آثار صادق چوبک است که در سال 1353 منتشر گردیده است.
نظريه محاکات از عصر حکماي يونان باستان تاکنون محل توجه فلاسفه، هنرمندان، شاعران و منتقدان هنري و ادبي بوده است. اين نظريه نخست در آرا دوموکريت مطرح گرديد. سقراط آن را به شکل جدي وارد مباحث زيبايي شناسي و فلسفه هنر کرد و افلاطون و ارسطو هر يک با ديدگاه خاص خود آن را تفسير کردند و فلوطين تلفيقي از آرا ايشان را ارائه نمود. در قرون وسطي اگرچه در جهان غرب اين بحث از رونق افتاد، اما خوشبختانه حکماي اسلامي مانند فارابي، ابن سينا، ابن رشد و خواجه نصير با ارائه نظرياتي بديع و موشکافانه به اين نظريه با مقتضيات فرهنگي خاص جوامع اسلامي تداوم بخشيدند. با آغاز عصر رنسانس مجددا منتقدان و نظريه پردازان غربي به لطف ترجمه هايي که از تاليفات مسلمانان انجام شده بود، به اين مباحث علاقه مند شده، کتاب ها و مقالات پرشماري در باب تفسير نظريه محاکات تاليف نمودند. اين نظريه از بدو پيدايش تاکنون تحولات گوناگوني را تجربه کرده و زمينه جذابي براي طرح مباحث فلسفي، ادبي و انتقادي فراهم نموده است.
نقد کهنالگویی که مبتنی بر نقد روانشناختی است، به مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر میپردازد و نشان میدهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آنها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهنالگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهنالگو در سیمای پیر طریقت جلوهگر میشود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش میبرد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود میرساند. آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزههای شیخ اشراق را تشکیل میدهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهمترین ویژگی کهنالگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود میکند و او را وا میدارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.