یکي از روشهاي متداول براي دستهبندي شکلهاي گوناگون روايي، توجه به ساختار و طرحهاي بنيادي آنهاست. افسانههاي شفاهي که ميان مردم سينه به سينه نقل ميشوند، از توان بالايي براي استخراج قالبهاي روايت برخوردارند. در اين مقاله با نگاهي جديد به نظريه ريختشناسي ولاديمير پراپ که در کتاب ريختشناسي افسانههاي جادويي مطرح شده، و با درنظر داشتن طرحي که ساتو آپو ـ پژوهشگر فنلاندي ـ براي تعيين ساختار افسانههاي فنلاندي پيشنهاد کرده است، الگوهاي سازنده قصههاي پريان يا افسانههاي سحرآميز به همراه بررسي تعدادي از اين افسانهها معرفي شده است. اين الگوها بر اساس موقعيت پايدار ابتدايي در هر افسانه و موقعيت نهايي آن شکل ميگيرند. به اين ترتيب ميتوان ساختار کلي افسانههاي جادويي را در دو الگوي کلي شناسايي و خلاصه کرد: قهرمان داستان فاقد چيزي است و ميکوشد آن را به دست آورد؛ خطري قهرمان داستان را تهديد ميکند.
تمثیل رویا به گونهای از داستانهای تمثیلی اطلاق میشود که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماورا، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار میشود. متنهای این نوع ادبی ویژگی اسطورهها را دارند؛ بارها در متنهای پس از خود باززاده شده و با همدگیر در مکالمهاند. منشا این نوع داستانپردازی، به زمان و مکان معینی محدود نیست و در عالم اسطورهها و قبایل بدوی دور از قلمرو تمدنهای بزرگ جهان هم نظایری دارد. این نوع ادبی پیش از آنکه حاصل گردهبرداری تمدنی از تمدن دیگر باشندف به محتوای کهنالگویی بشر و تخیل او از مفهوم مرگ و زندگی دوباره وابسته است. با توجه به اینکه این نوع روایت ساختار واحدی دارد و از قراردادهای یکسانی پیروی میکند، در این نوشته کوشیدهایم ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای روحانی در چهان مردگان را در گستره زمانی و مکانی گوناگون استخراج، مقایسه و ذیل نوع ادبی «تمثیل رویا» دستهبندی کنیم.
در اين مقاله با در نظر گرفتن نظريههاي ياكوبسن، زبانشناس و يكي از صورتگرايان معروف، به بررسي شعر«مست و هشيار» پروين اعتصامي به عنوان نمونهاي ازشعر كلاسيك فارسي پرداخته شده است. با توجه به اينكه به عقيده اين منتقد و ساير صورتگرايان، متن ادبي قبل از هر چيز مجموعهاي از پديدههاي ويژه زباني است، شعر مورد نظر از لحاظ ويژگيهاي ساختاري و چه گونگي توازن موجود در شعر، ويژگي دستوري به ويژه در بررسي افعال و ساختار دستوري، ويژگي آوايي ناشي از وجود قافيهها، رديفها و سرانجام ويژگي واژگاني از لحاظ تكرار كلمات و دامنه معناشناختي آنها مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي انجام شده نشان ميدهد كه پديدههاي ويژه زباني در ايجاد تقابل و رويارويي دو شخصيت موجود در شعر و برجستهسازي محتواي آن نقش بسزايي دارند.
داستان سفر گشتاسب به روم و ازدواجش با کتایون قیصر در شاهنامه فردوسی، یکی از داستانهایی است که با قوّت بسیار در فرهنگ شفاهی ایرانیان به حیات ادبی خویش ادامه داده است. بدرستی روشن نیست که فردوسی این داستان را از کدام مآخذ نقل کرده است، ولی تقریباً در تمام کتابهای تاریخ عمومی که پس از شاهنامه به زبان فارسی نوشته شده، به این داستان اشاره شده است. آنچه که امروزه با روایتهای گوناگون میان اقوام ایرانی در این خصوص وجود دارد، داستانی است که با نام کره دریایی مشهور است و در فهرست تیپهای بینالمللی قصهها با تیپ 314 طبقهبندی شده است. این قصه گرچه تفاوتهایی با روایت شاهنامه فردوسی دارد، بسیاری از ویژگیهای ساختاری و معنایی آن را در خود حفظ کرده است. از آنجا که قدیمترین روایتهای مکتوب بینالمللی این قصه به قرن دوازدهم میلادی باز میگردد، روایت فردوسی را باید مقدّم بر آنها دانست.
زبان شعری سعدی، که به سهل ممتنع معروف است، با در کنار هم قرار گرفتن عناصری بسیار شکل گرفته است. یکی از مهمترین این عناصر در غزلیات سعدی، توازن موسیقایی است. این نظام موسیقایی، عواملی شناخته شده از قبیل وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهای صوتی و آوایی دارد و برخی از مباحث بدیع لفظی و معنوی مانند جناس و سجع و تضاد هم در شکلگیری آن موثر است. شناخت این عوامل، پژوهندگان را در دستیابی به رابطههای پیدا و پنهان کلامی و دریافت رازهای سخن سعدی یاری خواهد داد. در این مقاله با بسامدگیری این عوامل در دویست غزل انتخابی، برای رسیدن به نظام مذکور تلاش شده است.