پایان قرن چهارم تا اواخر قرن هفتم هجری، در تاریخ ایران، از پرآشوبترین دورههای تاریخی از دیدگاه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بود و به تحقیق این شرایط در زبان این روزگاران تأثیر شگرف داشته است. شاهنامه از جمله آثاری است که در قرن چهارم شکل گرفت و به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جایگاه خود را همیشه در بین فارسیزبانان حفظ کرد. این کتاب علیرغم زبان جذاب و شیرین، به دلیل حوزه جغرافیایی و زبانی، واژگانی دارد که خاص مردمان خراسان آن روزگار بوده و طبعاً پس از هزار سال با دگرگون شدن موقع و مقام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دشوار مینماید. در این مقاله برای آسانتر خواندهشدن این کتاب به شرح پارهای از واژههای دشوارخوان در این اثر ارزنده پرداخته شده است، از جمله: باد خسته/ پای خسته، بالا/ بالار، بباید نهفت و ....
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
از زمان قدیم درباره شاهنامه فردوسی کتابهای مختلفی از جمله فرهنگ لغات شاهنامه نوشته شده است؛ یکی از این کتابهای معروف، «فرهنگ لغات شاهنامه» عبدالقادر بغدادی است که تا روزگار کنونی حفظ شده است. وی این کتاب را در اواسط قرن یازدهم هجری قمری به زبان ترکی استانبولی به رشته تحریر درآورده است. این فرهنگ را یکی از جامعترین فرهنگ لغات شاهنامه موجود در جهان دانستهاند. مجموع مدخلهای این اثر بالغ بر 1598 فقره است که با احتساب واژههایی که به مناسبتهای مختلف ذیل برخی از مدخلها وجود دارد، میتوان تعداد واژهها را بسیار بیشتر از این مقدار دانست. نویسنده بعد از انتخاب واژه فارسی، معادل ترکیاش را آورده و سپس مثالهای لازم را ذکر کرده است.
معروفترین مقامه نویس عرب، ابومحمدقاسم بن محمد بن عثمان حریری بصری است که حدود سال446 ق در روستای "المشان" نزدیک بصره به دنیا آمد. مقامات حریری پنجاه مقامه دارد و نگارش آنها در سال 495 آغاز شد و در 504 به پایان رسید. حریری ظاهرا مقامات را به تشویق انوشیروان بن خالد وزیر سلطان محمود بن محمد ملکشاه سلجوقی و المسترشد خلیفه عباسی نوشت. قهرمان مقامههای حریری شخصی خیالی دیگری به نام الحارث بن همام است. حریری هر مقامه را از قول و روایت او با عبارت "حدثنی الحارث بن همام" آغاز میکند. راوی مقامه ها "حارث بن همام" خود حریری است. موضوع اصلی مقامات حریری، ماجراهای چرب زبانیها و مال اندوزیهای ابوزید است. موضوعات فرعی دیگری چون: وعظ ، نصیحت، تشویق به نیکوکاری، پرهیز از دنیاپرستی نیز در خلال چندین مقامه از جمله مقامه های اول دوم یازدهم و بیست و یکم و بیست و پنجم دیده میشود. به هنگام بررسی سبک مقامات حریری به محورهای زیر میتوان اشاره کرد: الف: شیوه تصنع و تکلف در نثر نویسی ب: تسلط او در بهره گیری از توانایی های زبان ج: هنرنمایی در ارائه زبان و نثر آهنگین برای شناساندن ناهنجاریهای اجتماعی د: کاربرد شعر در لابه لای نثر. مقامات حریری به تمام زبان های اروپایی ترجمه شده است کهن ترین ترجمه آن به فارسی در سال 662 ق از سوی مترجمی ناشناس صورت گرفته است که به اهتمام دکتر علی رواقی تصحیح و چاپ شده است.