بررسي ريشهشناختي واژههاي دخيل در زبان فارسي بيانگر آن است که برخي از اين واژهها در اصل واژههايي فارسي بودهاند که پيشتر وارد زبانهاي مختلف شده و پس از يافتن رنگ و بويي بيگانه، مجددا وارد زبان فارسي شدهاند. تأملي در پژوهشها و آثار موجود حکايت از آن دارد که اين موضوع عمدتاً در خصوص واژههاي معرب بررسي شده و در مورد ديگر زبانها کمتر بدان توجه شده است. اين در حالي که اين پديده در خصوص تعدادي از واژههاي اروپايي و به ويژه فرانسوي و انگليسي رايج در زبان فارسي نيز صادق است که نهتنها در فرهنگهاي عمومي که در فرهنگهاي اختصاصياي که به موضوع واژههاي دخيل اروپايي در زبان فارسي پرداختهاند نيز بدان بيتوجهي شده است. در اين نوشتار با استناد به فرهنگهاي معتبر اروپايي به نحوي مستند و مستدل به نمونههايي از اين واژههاي به ظاهر دخيل اروپايي در زبان فارسي که اصل فارسي دارند، پرداخته شده و به فراخور حال به کاستيهاي برخي فرهنگهاي معتبر زبان فارسي در خصوص ريشهيابي اين واژهها اشاره شده است.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
فرهنگهایی که پس از فرهنگ فارسی (معین 1360) منتشر شدهاند به ریشهشناسی توجه عمدهای نداشتهاند و یا به تکرار مندرجات آن بسنده کردهاند. در این مقاله ریشهشناسی دوازده مدخل این فرهنگ بررسی شده است. این دوازده واژه در زبان انگلیسی نیز به کار میرود. منبع اصلی ریشهشناسیهای ذکر شده، فرهنگهای انگلیسی هستند. کاستیهای بخش ریشهشناسی فرهنگ فارسی (معین 1360) تنها به این مدخلها خلاصه نمیشود و ریشهشناسی بسیاری از مدخلهای دیگر نیز نیاز به بررسی دارد.
امروزه فرهنگنگاری نوین، به مثابه شاخهای برجسته از زبانشناسی کاربردی، مجهز به اصول و مبانیای است که فاصلهای بسیار با فرهنگنویسی سنتی دارد. با وجود پیشینه روشن ایرانیان در این عرصه، واقعیت آن است که فرهنگنگاری نوین ساز و کارهایی بس متفاوت از فرهنگنویسی سنتی یافته که بیتوجهی به آنها و نیز توقف در شیوهها و رویکردهای سنتی، نتیجهای جز افزایش آسیبها و کاستیها در این عرصه نداشته و ندارد. با وجود آنکه، در دهههای اخیر و به ویژه در یک دهه گذشته، شاهد انتشار برخی آثار برجسته و تحولآفرین در حوزه فرهنگهای یکزبانه و دوزبانه بودهایم، اما بررسی فضای حاکم بر فرهنگنگاری ما کماکان حکایت از غلبه آسیبها و کاستیهایی دارد که بیتردید بیتوجهی به این آسیبها و کوچک شمردن آنها نتیجهای جز تعمیق شکاف ما با پیشتازان این عرصه به همراه نخواهد داشت.