هر چند صاحبنظران تعریف دقیق و صریحی از سبک و سبکشناسی ادبی به دست ندادهاند اما با نگاهی کلی میتوان آن را به عنوان روشی خاص برای ادراک و بیان افکار به وسیله الفاظ و واژهها تعبیر کرد. در تحلیل سبکی یک متن عناصر آن مشخص و سپس پیوند و تأثیر متقابل آنها بررسی میشود. در این مقاله به بررسی سبکشناسانه گروهی از آثار ادبی با عنوان «حماسههای دینی» پرداخته میشود. از آنجا که هر اثر ادبی ضمن برخورداری از مشخصات فردی، در پارهای صفات و ویژگیها با گروه آثار همنوع خود مشترک است، در این روش سبکشناسی این امکان وجود دارد که به گروه آثار حماسههای دینی که از لحاظ موضوع و ژانر ادبی با هم مشترکند از یک دریچه نگریسته شود. حماسه دینی یکی از اقسام حماسه است که در یک نگاه، زیرمجموعه حماسه تاریخی محسوب میشود و موضوع آن وصف دلاوریها و رشادتهای قهرمانان دینی و مذهبی است. تعداد این منظومههای غالبا دلانگیز و زیبا در ادب پارسی زیاد است و تاریخ سرایش قدیمیترین آنها به قرن پنجم هجری برمیگردد. «علینامه» کهنترین منظومه حماسی شناخته شده است. «حمله حیدری» باذل و راجی و نیز «خاوراننامه» ابن حسام خوسفی از جمله مشهورترین این حماسهها بهشمار میآیند. روش تحقیق در نگاشته حاضر، اسنادی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا است. در این مقاله پس از ارائه توضیحاتی مختصر درباره «سبکشناسی»، «حماسه» و «حماسههاس دینی»، به مطالعه سبکی این آثار به ویژه مشهورترین آنها همت گمارده شده است. نظر به لزوم توجه به سه سطح زبانی، فکری و ادبی در مطالعات سبکشناسی، در این بررسی نیز به جنبههای درونی و بیرونی منظومههای حماسی در سه بخش عمده «ویژگیهای معنایی و محتوایی»، «ویژگیهای زبانی و صوری» و «ویژگیهای ادبی و تصویری» پرداخته شده است.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
طبقاتالصوفيه يكي از متون كهن فارسي نوشته شده در حوزه هرات (قرن پنجم هجري) است. اين كتاب حاصل املاي سخنان خواجه عبدالله انصاري در مجالس وعظ است كه به دست يكي از شاگردانش نوشته شده است. بررسي زبان اين متن ميتواند برخي نكات زباني ناگفته درباره گويش كهن رايج در آن حوزه جغرافيايي را آشكار كند. در اين مقاله به «اثرپذيري زبان طبقات از زبان عربي»، به عنوان بهرهاي از مسائل زباني موجود در اين متن پرداخته شده است. زبان عربي پس از گذشت مدتي از حضور اعراب در ايران، به دلايل مختلف اجتماعي، علمي، ديني، سياسي و فرهنگي، بر زبان فارسي و آثار ايرانيان تاثير گذاشت. از جمله متون تاثير گرفته طبقات انصاري است كه بررسي زبان آن، نشاندهنده برخي اثرپذيريهاي واژگاني، صرفي، نحوي و آوايي اين متن از زبان عربي است. گذشته از استفاده از واژههاي عربي در اين متن، وجود برخي نكات دستوري صرفي و نحوي و اثرپذيريهاي آوايي قابل توجه است. هدف از انجام اين پژوهش، بررسي ميزان و چگونگي اثرپذيري زبان طبقاتالصوفيه، به عنوان متني برآمده از قرن پنجم و گويش هروي كهن، از زبان عربي در هر سه سطح واژگاني، صرفي و نحوي و آوايي است. در اين مقاله كوشش شده است موضوع حاضر، همراه با شواهدي از متن بيان شود. اين پژوهش از نظر هدف، «كاربردي» و از لحاظ شيوه جمع آوري اطلاعات، «كتابخانهاي» است كه به روش «توصيفي ـ تحليلي» انجام پذيرفته است.
سعدي استاد مسلم غزل سرايي در ادب فارسي است. دلنشيني و اثرگذاري کلام او نسبت به غزل شاعران ديگر به عوامل فراوان فرهنگي، زباني، بياني، تصويري و ... وابسته است. هر چند ظرايف متعددي از اشعار سعدي توسط پژوهشگران و منتقداني نظير هانري ماسه، غلامحسين يوسفي، علي دشتي، محمود عباديان، سعيد حميديان، تقي پورنامداريان، ضياء موحد و ... کشف و ارائه شده، هنوز جزئياتي از شگردهاي سخن سرايي او به ويژه در غزل باقي مانده که توجه به آنها در پيبردن به راز شيريني سخن و انگيزش خارقالعاده آن کمک ميکند. مقاله حاضر به عنصر «خطاب» به عنوان عامل موثري در اين خصوص پرداخته است. مهمترين اثر و نتيجه القاي حس «حضور» و «خطاب» در شعر برانگيختگي مخاطب است. اين مقاله پس از ذکر مقدماتي درباره «عنصر خطاب» عوامل موثر در تقويت اين احساس را در کلام سعدي برشمرده است. در انتها عناصر کلامي «خطاب» در غزل سعدي تحليل شده است. در اين پژوهش از روش اسنادي و تحليل محتوا بهرهبرداري شده و در قسمت آخر آمار و دادههايي از ميزان بروز و نحوه توزيع آنها به صورت جداول و نمودارهايي ارائه شده است.