جهان امروز داراي تفاوت‌هايي بسيار با دوران گذشته است. عنصر اصلي تفاوت‌هاي مربوط را مي‌توان در «كيفيت عقلانيت» و «نوع خردورزي» خلاصه كرد. عقلانيت نوين و مدرن، با وجود قابليت‌ها و توانايي‌ها، كاستي‌هايي نيز دارد كه محتاج بازانديشي‌هاي گسترده است. از آنجا كه «مولانا جلال الدين محمد بلخي»، داراي ديدگاه‌هاي بديع، جامع و انتقادي نسبت به عقلانيت است، در اين مقاله با الهام از انديشه‌ها و افكار بلند وي، به شرح مباحث مربوط به «عقلانيت» پرداخته و تبيين اجمالي حلقه مفقوده عقلانيت مدرن در عصر كنوني پرداخته شده است. مقاله درصدد پاسخگويي به دو سؤال اساسي است: 1. مؤلفه‌هاي بهره‌گيري مناسب از عقل چيست؟ 2. آثار بهره‌گيري مناسب از عقل چيست؟ در پاسخ به سؤال اول، به تجزيه و تحليل ابعاد گوناگون و ملزومات بنياني شكوفايي عقل همچون «يادگيري» و «هم‌بستگي عقل و قلب» پرداخته شده و در پاسخ به سؤال دوم، نسبت به ريشه‌يابي روابط تنگاتنگ «دانايي» و «عقلانيت» با «توانايي» و «قدرت» كه از آثار اصلي و اساسي بهره‌گيري مناسب از عقل محسوب مي‌شود، اقدام گرديده است.

منابع مشابه بیشتر ...

5828c05cc72f0.PNG

تاثير فناوري ارتباطات و اطلاعات در آموزش و يادگيري زبان

علی محمد محمدی

هدف اساسي فناوري آموزشي تسهيل، توسعه و تقويت فرايند آموزش و يادگيري است. فناوري آموزش و يادگيري زبان يكي از دستاوردهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات در گستره علوم انساني است كه چارچوب نظري و اصول خاص خود را دارد. اين فناوري، ماهيتي چند بعدي و ميان رشته‌اي دارد كه در نتيجه تحقيقات در اصول و مباني نظري و عملي گستره‌هاي زبان‌شناسي كاربردي، زبان‌شناسي رايانه‌اي و دانش استفاده بهينه فناوري به وجود آمده است. اين مقاله با رويكردي تحليلي، توصيفي، و تطبيقي، تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر آموزش زبان را بررسي مي‌كند. در اين زمينه مراحل مختلف الگوهاي آموزش زبان، مديريت كلاس، مسووليت استاد، منابع آموزشي و يادگيري و تهيه و تاليف كتاب‌هاي درسي مطالعه گرديده است. نتيجه تحقيق نشان مي‌دهد كه نقاط مشترك زيادي بين الگوهاي آموزش زبان و الگوهاي فناوري آموزش و يادگيري زبان وجود دارد. به يمن معرفي و ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات در اين حوزه، مديريت كلاس به كل متحول شده و با رويكردي پژوهش محور و دانشجو محور انجام می‌پذيرد. مسووليت مدرس نيز انباشت و انتقال اطلاعات نيست، بلكه مسووليت‌هاي گوناگوني بر عهده مي‌گيرد و بايد فردي چند مهارتي باشد. الگوي بسته، محدود و متمركز منابع آموزشي و يادگيري سنتي هم به الگويي باز، غير متمركز، نامحدود، و بري از محدوديت‌هاي زمان و مكان تبديل مي‌شود و نتايج بسيار راهبردي براي نظام آموزش و يادگيري زبان را به ارمغان مي‌آورد. مطالب درسي برگرفته از فناوري، ماهيتي چند بعدي و حركتي داشته و طراحان آن رويكردي فرايند ـ محور دارند نه محتوا ـ محور.

581ba44d98aeb.PNG

دل از رستم آید به خشم (داستانی درباره فاجعه توانایی)

مصطفی رحیمی

چنین می‌نماید که داستان رستم و سهراب پیچیده‌ترین و دشوارترین داستان‌های شاهنامه است. علت آن است که یکی از عمیق‌ترین و ناشناخته‌ترین تراژدی‌های بشری را در بردارد. تراژدی توانایی؛ بشر از دیرباز به سوی آزادی و برابری گام برداشته یا دست کم آرزوی آن را داشته است. ولی در هر قدم ناخواسته، با موانع فراوان روبرو شده است. این موانع انسانی را با خود بیگانه کرده و از مسیر اصلی منحرفش ساخته است.