در اغلب گونههاي گيلکي، فعلهاي «گذشته ساده» پيشوندي تصريفي (/-bv/) دارند که اکثر منابع نحوي گيلکي يا آن را وند وجه دانسته و يا کلا از پرداختن به نقش آن سر باز زدهاند. با برافتادن اين پيشوند از گذشته ساده، غالبا فعل به گذشته استمراري تبديل ميشود. در اين تحقيق نشان داده خواهد شد که وند مزبور، وند وجه، زينت يا زائد نيست و نمودنما محسوب ميشود. اين وند در گيلکي، با توجه به ملاحظات تاريخي و تحولات صورت پذيرفته، اساسا تصريفي نيست، بلکه به تدريج به سوي تصريفي و دستوريشدگي گام برداشته است. بر اين اساس، فرايند فوق، گذشته ساده را از لحاظ صوري به سوي نشانداري سوق داده است و اين در حالي است که فعل مزبور در روزگاران پيشين مقولهاي نشاندار نبوده است. بنابراين ميتوان گفت که ارزشهاي نشانداري به لحاظ تاريخي و بر پايه تحولات تدريجي، ممکن است تغيير نمايند.
موضوع این مقاله، بررسی ساختواژه و نظامکارایی دو کلمه شاید و باید به عنوان اصلیترین افعال وجهی در زبان فارسی، و مطالعه سیر تحول کارکرد آنها از فعل اصلی به فعل وجهی است. به منظور تبیین فرایندهای ساختواژی رخ داده در این دو فعل، بحث با اشارهای گذرا به دو فرایند دستوریشدگی و واژگانیشدگی آغاز میشود و ویژگیها و انگیزههای رخداد این دو فرایند مهم مورد بررسی قرار میگیرد. سپس نگاهی به پیشینه مطالعات انجام شده در این حوزه خواهیم داشت که پیشدرآمدی بر بحث اصلی ما درباره این دو فعل خواهد بود. مطاعه جداگانه دو فعل شاید و باید و بررسی ساختواژه آنها از لحاظ همزمانی و درزمانی، با استفاده از متون زبان و ادب فارسی، بخشهای بعدی این پژوهش را تشکیل میدهد.
زبان همواره در حال تغییر است. بررسی اصول، فرایندها، علل و سیر تحول واحدهای زبانی، از دلمشغولیهای زبانشناسان تاریخی است. یکی از مهمترین فرایندهای تغییر زبانی، دستوریشدگی است. در این فرایند، واحدهای واژگانی/ قاموسی به صورت واحدهای دستوری درمیآیند و یا واحدهای دستوری درمیآیند و یا واحدهای دستوری، دستوریتر میشوند. براساس شواهد موجود از زبانهای مختلف، زبانشناسان برای این گونه تغییرات مراحلی را در نظر گرفتهاند و آنها را با نموداری با عنوان نمودار مرحلهای دستوریشدگی باز مینمایند. بر طبق این نمودار، به مروز زمان، کلمات واژگانی به کلمات نقشی تبدیل میشوند، کلمات نقشی به صورت واژهبست درمیآیند، واژهبستها به وندهای تصریفی تبدیل میشوند و اگر تغییر تا آخرین مرحله ادامه یابد، وندهای تصریفی تبدیل میشوند و اگر تغییر تا آخرین مرحله ادامه یابد، وندهای تصریفی صورت آوایی خود را از دست میدهند و به صفر تبدیل میشوند. ما در این مقاله، ضمن توصیف دستوریشدگی و تاریخچه آن، نمودار مرحلهای دستوریشدگی را با مثالهای عینی از زبان فارسی محک میزنیم و نشان میدهیم در تاریخ زبان فارسی، مرحله تبدیل کلمه واژگانی به کلمه نقشی بیشتر وقوع و تداوم داشته است.