سینمای بهرام بیضایی را میتوان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصههای اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطورهها و برداشتی نو از آنها، و گاه اسطورهسازی و اسطورهشکنی و نیز نزدیککردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژهای دارد. البته، کشف و تبیین جنبههای گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریههای اسطورهشناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایتشناسان و اسطورهشناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطورهای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطورهایاش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بیپایان، سنجهناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی میشود.
فرهنگ واژه های سینمایی حاصل زحمات یکی از بهترین و مؤثرترین نویسندگان سینمایی ایران زمین یعنی پرویز دوایی است. دوایی که بخش مهمی از دستاوردهای نوشتاری او در عرصه سینما را ترجمه و تألیف کتاب های تخصصی نظیر همین کتاب و یا کتاب معروف «سینما به روایت هیچکاک» تشکیل می دهد، اکنون سالهای زیادی است که بر اثر «اغفال» برخی منتقدان سینما این دسته از تألیفاتش را کنار گذاشته و به سمت و سوی خاطره نویسی مکرر رفته است! چیزی که در کتاب «باغ» و حتی «بازگشت یکه سوار» جذاب و خواندنی بود، اما بر اثر تکرار مکررات در کتاب های بعدی و آخرین اش «امشب در سینما ستاره» به ملال انجامیده است. با این همه هنوز دوایی نویسنده ای مغتنم برای ادبیات سینمایی ایران است. چاپ نخست این کتاب در سال 1364 انجام شد و گویا در سال های گذشته هم تجدید چاپ شده است، با این حال هنوز از پس گذشت نزدیک به ربع قرن هنوز هیچ فرهنگ سینمایی فارسی دیگری نتوانسته به پای جذابیت این کتاب برسد. همان طور که از عنوان کتاب پیداست اصطلاحات فنی، هنری، سبک ها، مکاتب و انواع فیلم در این فرهنگ مورد بررسی قرار گرفته اند. دوایی چیزی را برای این کتاب کم نگذاشته و بسیاری مدخل های آن مثل فیلم های گانگستری، فیلم سیاه، فیلم موزیکال، موسیقی متن، وسترن، فیلم سیاه، هالیوود، و... نشان از شیدایی مؤلف به تاریخ سینما دارد. صفحه آرایی جمال امید در زمان خودش بسیار خوب بوده است.
موضوع کتاب فرهنگ سینمای ایران از سال 1308 تا 1362 تالیف مصطفی زمانی نیا شامل شش گفتار است که عبارتند از: کارگردانها، فیلمسازی مشترک، سیاست و سرکوب خلقها، فیلمنامه نویسان، موسیقی متن، سکس و برهنگی.
محمدتقی بهار (ملکالشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در تمام جنبههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و مصر جریان داشت، به بیان نظریه شعری خود پرداختند. هر دو از اعضای تأثیرگذار جنبشهای ادبی برجسته (انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) بودند که در تبیین نظریه شعری و جنبشی که به آن تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. این جستار که میتواند زمینه مقایسه دو جریان ادبی را در دو کشور فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی میپردازد و چرایی موفقیت یکی و شکست دیگری یا دستکم کندی و تندی آنها را تبیین میکند. نگارندگان تعریف شعرف نقش شاعر و جایگاه مخاطب در خلق شعر و معنای آن را از آثار بهار و المازنی استخراج و طبقهبندی کرده و بارویکردی تطبیقی، نظریه شعری آنها را تبیین کرده و نشان دادهاند که این دو شاعر بیشتر به کارکرد شعر نظر داشتهاند تا به جنبههای ساختاری آن، رویکرد بهار به شعر درونگرایانه است و رویکرد المازنی برونگرایانه. همچنین، نقش ترجمه آثار ادبی اروپا و نیز تأثیرپذیری از مکتبهای ادبی غرب در نظریه شعری المازی آشکار است. در مجموع، میتوان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.
پهلوانان شخصیتهای اصلی و مؤثر حماسهاند. حوادث و رویدادهای حماسه، سرگذشت پهلوانان آزادهای است که به دور از هر گونه خودبینی و غرور و تعصب کورکورانه، به مردم و وطن خویش میاندیشند. هدف آنها حفظ ارزشهای والای انسانی است. عشق و آرزو و همه هستی خود را در خدمت حماسه قرار میدهند و با خردورزی و درنگ و تدبیر همیشگی خود همواره آرامش حقیقی را به جامعه خود هدیه میکنند. خاندان زال یکی از خاندانهای پهلوانی شاهنامه است که میکوشد مرزهای ساهتگی ایرانی ـ انیرانی را بر هم زند و فراتر از این مرزبندی به «انسان» بیاندیشد. عشقی که به تولد رستم، ابر پهلوان حماسه، میانجامد. مقاله حاضر این پهلوانان را شخصیتهای میانه حماسه میداند و کارکرد اجتماعی آنها را بررسی میکند.