دوّن الغرناطی کتابه «تحفة الالباب و نخبة الإعجاب» بالموصل سنة 557 هـ و جعله فی اربعة ابواب: الباب الاول فی صفة الدنیا و سکانها من انسها و جانها؛ الباب الثانی فی صفة عجائب البلدان و غرائب البنیان؛ الباب الثالث فی صفة البحار و عجائب حیواناتها و ما یخرج منها من العنبر و القار؛ الباب الرابع فی صفات الحفائر و القبور و ما تضمنته من العظام الی یوم النشور.
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است. ابتدا «جای پای اسکندر» که گزارش سفر دهروزه اسلام کاظمیه به بلوچستان ایران است. او مشاهدات خود در حین سفر از زاهدان به بخش بمپور واقع در چهارصد وبیست کیلومتری جنوب زاهدان و سی کیلومتری غرب ایرانشهر و دهات و آبادیهای اطراف آن و حوادث روزمره زندگی مردم بلوچ، فقر و فاقه و نداری آنها را روایت کرده و صحنههای ناراحتکنندهای از شرایط زندگی در بلوچستان را توصیف میکند. بخش دوم کتاب سفرنامه دکتر حسین ملک است. سفری در سال 1331 که در محدوده مکران صورت گرفته و ظاهراً برای ارزیابی وضعیت زراعت و منابع آبی استان در توسعۀ کشاورزی بوده است. در زمان نگارش این سفرنامه، ملک کارمند بخش تحقیقات و آمار وزارت کشاورزی است و نتیجه این سفر را در شمارههای پیاپی 7 تا 9 مجلۀ «علم و زندگی» در سال 1331 منتشر کرد. در متن این سفرنامه کاملاً مشهود است که جامعه بلوچ در این دوران التزامی به قوانین داخلی کشور ندارد و تسلط قوای نظامی بر آن به حداقل رسیده است. آشفتگی مرزی و بحران هویت ملی در بلوچستان این دوران نتیجۀ سالهای هرجومرج سیاسی مرزی و مداخلات بریتانیا در منطقه و نیز وضع نابسامان ایران در سالهای پس از جنگ دوم است.
سنت سفرنامهنویسی میان حاجیان ایرانی محدود بوده و طی هزار سال و اندی، تنها آثار محدودی از خاطرات این سفر خطیر و پرخاطره برجای مانده است. افزون بر ناصر خسرو که در سفرنامه خود گزارشی نیز از سفر حج آورده، اثر فارسی کوتاهی از قرن هشتم هجری باقی مانده که باید در حکم سفرنامه شناخته شود، گرچه در چارچوب سفرنامهنویسی نگارش نیافته است. این کتاب نیز دربرگیرنده سفرنامه حج نویسنده به سال 1373 شمسی است که در ضمیمه آن سه سفرنامه از حج میرزا علی اصفهانی، سفرنامه محمدولی میرزا، و سفرنامهای با عنوان «الوجیزه فی تعریف المدینه» آورده شده است.