ضحاک (آژی دهاک) همواره اسطورهای شگفت در میان شخصیتهای اساطیری در ادبیات پیش از اسلام بوده است، آیا میتوان دوره مشخص تاریخی برای او جست و یا آنچنان که اوستا تصویر میکند او همچنان شخصیتی نیمهاهریمنی، نیمهانسانی است که هویت واقعیاش در غبار زمانهای دوردست ناپیداست؟ اين مقاله سعي دارد پرتوي بر تنديس اين اسطوره كهن بيفكند و از خلال يك مقايسه دقيق نشان دهد كه مشابهتهاي شگفتي ميان آژي دهاك و ديو آز موجود است. ديوي كه در ادبيات زرواني و مانوي پليدترين همدست اهريمن به شمار ميرود. به گواهي برخي از متون پهلوي، بعضي از ديوان، تازشآورنده به بدن آدمي و تسخيركننده روان انسان شمرده شدهاند. ضحاك يكي از بارزترين شخصيتهايي است كه تحت تصرف ديو آز قرار گرفته است و اين مسخ تدريجي توسط اهريمن و حلول ديو آز در يك پادشاه به مرور از او يك اژدها پديد آورده است كه از سرشت انساني به كلي فاصله گرفته رفتارهاي ديو آز را ـ آنگونه كه در اوستا و متون پهلوي تصوير شده ـ به نمايش ميگذارد.
فردوسی سخن سرای شهیر ایران، نخستین بار داستان ضحاک و کاوه آهنگر را با بیانی شیرین در شاهنامه به رشته نظم کشیده است. فردوسی تمام داستان را در هفتصد بیت خلاصه کرده و از این داستان به شیوه مخصوص خود در مسایل اجتماعی نتیجه گیری نموده است. فردوسی در داستان کاوه و ضحاک دقیقا تشریح میکند که نخست ضحاک برای رسیدن به مقام پادشاهی پدر خود را کشت و سپس در طی سالیان دراز به قتل و غارت و بیدادگری پرداخت و سرانجام چون مردم از مظالم او و اطرافیانش به ستوه آمده بودند به رهبری کاوه آهنکر قیام کرده حکومت جابرانه اش را سرنگون ساختند...
جشن مهرگان ، چله ، شب يلدا ، جشن سده ، پنجه ، چهارشنبه سوري برخي از جشن هاي ايراني با آتش پيوند دارند و برخي با آب. از ميان جشن هاي منسوب به آتش، مهرگان، چله، شب يلدا، جشن سده، پنجه و چهارشنبه سوري از همه مشهورترند. كتاب «جشن هاي آتش» كه پژوهشي درباره جشن هاي منسوب به آتش در جهان و مراسم و آيين هاي سنتي آنها ميان زرتشتيان ايران و پارسيان هند است. مولف در پيشگفتار شرح داده است كه قبلا در كتاب «نوروز، سوابق تاريخي تا به امروز» درباره گاه شماري و جشن هاي ايران باستان توضيح داده است، اما درخواست بسياري از علاقه مندان به تاريخ و فرهنگ ايران زمين و نيز دانشجويان رشته هاي مرتبط، وي را بر آن داشته است كتاب كوچك تر و كم حجم تري را صرفا بر پايه پرداختن به جشن هاي ايراني منتشر كند. نويسنده اين كتاب را از جشن مهرگان آغاز مي كند و با جشن تيرگان به پايان ميرساند. در اين ميان گزارشهايي درباره برگزاري مهرگان ميان زرتشتيان كرمان و يزد، مهرگان در دوره اسلامي و در دوران خلافت عباسيان، جشن سده و گذشتن سياوش از آتش، جشن هاي آتش ميان ارامنه و جشن هاي آذرگان و ارديبهشتگان از مطالب خواندني كتاب هستند.
بهاالدين محمد بن حسين خطيبي بلخي مشهور به بها ولد (628- 545 ق) نويسنده کتاب معارف و پدر مولانا جلال الدين محمد بلخي است. محورهاي عمده فکري بها ولد را مي توان در سه رکن "خداشناسي"، "جهانشناسي"، انسانشناسي" متمرکز ساخت. اين مقاله پس از اشارهاي گذرا به گزيده افکار بها ولد پيرامون خداشناسي و جهادشناسي، يکي از مسايل انسانشناسي او تحت عنوان "ادراک ژرف لذات و تحصيل کمال مزهها" ميپردازد. او عليرغم اينکه عارفي وارسته و متقي بود، به فقه حنفي باور داشته و طريقه اشعري را الگو قرار داده است. ميل وافري به ادراک تمامي صور حيات و چشيدن ژرف لذات دنيوي دارد (که آنها را صوري از جمال الهي ميداند) اين ويژگي به بنده اين اجازه را داد که افکار او را با آندره ژيد (1869 ـ 1951) مقايسه کنم و مشابهتهاي اين دو روح تشنه و وجوه تمايز آندو را بيرون کشم. بها ولد سرچشمه لذات، عشق و شهوات را کوهسار عرش الهي ميداند و آن را وسيلهاي براي شناخت بيشتر تلقي ميکند.
در پيشينه مثنوي پژوهي، شرح مبسوط ابيات مثنوي و به تازگي نيز پژوهشهاي موضوعي، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسي کلان فکرهاي مثنوي در هر دفتر و سپس مقايسه و تطبيق آن با ساير دفاتر پرداخته شده است. خواننده اين کتاب گاه در پيچ و خم ابيات ژرف و دقيق و در لابهلاي حکايتهاي تودرتوي مثنوي و به تعبيري در جريان مواج و سيال ذهن مولانا گم ميشود و کمتر مجال اين را مييابد که نگاهي از افقي بالاتر نگاهي کل نگر به هر دفتر مثنوي داشته باشد. در اين پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدريس مثنوي در مقطع کارشناسي ارشد به شيوه تحليل محتوا، تلاش شده است تا درونمايههاي مندرج در دفتر دوم مثنوي از نظر بسامدي ارزيابي شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهاي مندرج در اين دفتر را معرفي کرد.