علی قلی خان واله داغستانی، از شاعران قرن دوازدهم هجری است که درسال 1124ه .ق. بین یک خانواده داغستانی در اصفهان متولّد و در سال 1146 ه .ق. عازم هند شد. او در هند وارد دربار پادشاهان گورکانی گردید و تا سال 1170ه . ق. که درگذشت به مشاغل درباری و نظامی اشتغال داشت. دیوان به جا مانده از واله مجموعاً شامل 12 قصیده، 199 غزل، 8 قطعه، 5 مثنوی، 476 رباعی، 20 دوبیتی و 36 تک بیتی است که جمعاً بالغ بر 3170 بیت فارسی و مقداری اشعار ترکی و اردو میشود. بیشتر اشعار او در قالب غزل و رباعی سروده شده است. واله در سرودن قصیده به شیوه انوری در غزل به شیوه حافظ و نظیری نیشابوری و در مثنوی به به اسلوب نظامی گنجوی توجه داشته است. بیشتر اشعار واله عاشقانه و در فراق معشوقهاش خدیجه سلطان ـ که موجب واله شدن او گردید ـ سروده شده است. وی دختر عموی واله بود و از کودکی با هم بزرگ شده بودند. حمله افغانان و تسلط نادر بر اصفهان موجب جدایی واله از او و شیفتگیش و نهایتا مهاجرت اجباری به هند شد. شرح این هجران جگرسوز هم در اشعار او بازتاب گستردهای دارد هم در آثار معاصرانش مثل مثنوی "واله و سلطان" فقیر دهلوی. واله در هند علی رغم امکان زندگی مرفه، بسیار درویشانه و ساده میزیست و با فقرا حشر و نشر داشت. او شاعری شیعه مذهب بود و اشعاری در مدح امام علی(ع) و هجو برخی از افراد هم عصر خود دارد. ضمناً تشابه اسمی او با چند شاعر دیگر موجب شده است برخی فهرستنویسان دچار اشتباه شده، اشعار والههای دیگر را نیز به نام او ثبت کنند. در این نوشتار درصدد زدودن غبار از چهره این شاعر شیرین سخنیم.
سقوط اصفهان، اثر پطرس دى سركيس گيلانتز است كه ترجمه آن توسط محمد مهريار صورت گرفته است. در قرن 12 هجرى اين كتاب توسط مؤلف به ز بان ارمنى نوشته شده است. گزارشهاى وى را به دو قسمت عمده مىتوان تقسيم نمود. قسمت نخستين عبارت از وقايعى است كه بيشتر در اصفهان، پايتخت دولت صفوى، اتفاق افتاده است. و قسمت دوم شامل حوادثى است كه در شمال؛ يعنى نواحى قفقاز و حدود سرحدى ايران و تركيه روى داده است. در قسمت دوم گزارشهاى خود، گيلاننتز جزئيات ظلم و جورى كه در قفقازيه و جبال قفقاز هم از ايرانيان و هم از تركان بر ارمنيان مىرفته است و رفتار آن هر دو را با خليفه بزرگ ارمنى، قتل عام ارمنيان قاپان، رفتار و ختانگ، رهبر گرجيان، و از آن كنستانتين (محمد قليخان) كاختييى و نايب او در ايروان، همه را بشرح و تفصيل آورده است. وى حمله تركان را نيز همچنان توصيف نموده است. مانند اينها جالبتر و پر ارزش، اطلاعاتى است كه وى از طهماسب ميرزا، وليعهد ظاهرى و جانشين واقعى شاه سلطان حسين بدست مىدهد. از اين گذشته، به نحو غير مستقيم حالت اختلاف و دشمنانگى ميان شيعه و سنى و سياست روسيان و تركان را نسبت به ايران روشن مىسازد.
محمداسماعیل خواجویی فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. احتمالاً زادگاه وی مازندران بوده است. شهرت وی به «اصفهانی» به این سبب است که محل رشد، مراحل تحصیلات و تألیفات وی در اصفهان بوده است. همچنین شهرت او به «خواجویی» بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ.ق) به محله «خواجوی» اصفهان هجرت کرده است. ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوهش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تالیف بازنداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و...، در اوج هجوم افغانها به ایران، به رشته تحریر درآورده است. وی حلقه ارتباط حوزه علمیه اصفهان در عهد صفوی و دوره قاجاریه است. وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفه غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رساله های پر شمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دوره قاجاریه منتقل گردد. صاحب «روضات الجنات» تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب «حدیقة الشعراء»، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر میداند. خواجویی بر بیشتر کتابهای حوزوی حاشیه دارد. بررسی آثار گرانسنگ این فقیه فرزانه نشان میدهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانهها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمعآوری و منتشر شده است....
شعر دفاع مقدس، ماهیتاً با شعر آیینی بخصوص سیره و فرهنگ اهل بیت عجین است. امام رضا (ع) به عنوان تنها امامی که در ایران مدفون است طبعتاً رفتار سیاسی، برخوردش با حکام جور و غاصب عباسی، معاشرنش با توده مردم و تأثیرگذاری عمیقش بر مردم ایران، الگوی عملی برای همه ایرانیان به ویژه رزمندگان دفاع مقدس است. از مضامین نسبتاً عامی همچون حرم، گنبد و گلدسته، ضریح، زیارت، توسل، سبز و دخیل گرفته تا مفاهیم خاصی مثل کبوتران حرم، ضامن آهو، غربت، مشهد حتی صرف نام رضا و جواد، همه و همه کافیست تا نه تنها ذهن بلکه دل هر عاشق ایرانی اهلبیت را به سوی خراسان و خورشید این سرزمین امام رضا (ع) سوق بدهد. شاعران معاصر عموماً و شاعران دفاع مقدس خصوصاً این واژهها را دستمایه ساخت مضامین خود قرار دادهاند به گونه ای که درونمایه بخش زیادی از اشعار مقاومت را فرهنگ رضوی تشکیل میدهد. در این نوشتار به بررسی این مضامین پرداخته میشود.
ابوالفضل بيهقي، در جايجاي تاريخش، هنگام بيان شگفتي و اعجاب خود در واقع و توضيفات مختلف با استفاده از جمله: «کس مانند آن ياد نداشت» و عبارات مشابه، خود و مخاطب را از توضيح بيشتر بينياز ميکند. بررسي کاربر اين گونه جملات با بسامد زياد (حدود 50 مرتبه) نشاندهنده آن است که وي در چهار موضع از اين جملات استفاده کرده است: شادکاميها و بزمها (40%)، توجيهات و خلعتها (27%)، مهارتها و کاردانيها (20%) بلاياي طبيعي و حوادث (13%). براي بيهقي ميتوان اين اغراض را در کاربرد جملات مورد بحث مصور شد: کاربرد جملات در معني واقعي و حقيقي 32%، بيسابقهبودن موضع براي شخص بيهقي 17%، استفاده از اين جملات به عنوان يک تکيه کلام 12% و کاربرد اغراقآميز براي بزرگنمايي 39% که در اين مقاله به تفصيل درباره آن گفتگو خواهد داشت. ذکر اين نکته مناسب است که بيشترين کاربرد را کاربردهاي اغراقآميز در بر ميگيرد و نشاندهنده تعلق خاطر خاص بيهقي به سلطان مسعود است که فاصله بين زمان وقايع و زمان نگارش کتاب نتوانسته است آن را بزدايد. از طرفي کاربرد جملات مورد نظر در معني واقعي نيز حکايت از تجملات و تکلفات دربار عزنوي، شادخواريها و بزمهاي بيسابقه مسعود و درايت و کارداني رجال درباري به ويژه پدريان دارد.